۴٫۳٫۴ استراتژی تجزیه و تحلیل دادهها
بدون جمعآوری دادهها، وجود دارد تجزیه و تحلیل داده نیست. درنتیجه، یک موضوع اساسی مربوط به نوع واحدهای مشاهده است که برای استفاده بهعنوان واحدهای تحلیل در دسترس هستند. واحدهای تحلیل، عناصر اساسی حوزة روششناختی هستند که با عناصر حوزههای محتوایی و مفهومی در تحلیل دادهها مطابقت دارند. معمول است که واحدهای مشاهده باید برای تجزیه و تحلیل به واحدهای پسرفته تبدیل شوند، اما واحدهایی که به دنبال آن هستند، آنهاییاند که نشاندهندة عناصر در روابط مورد بررسی هستند. همانطور که قبلاً ذکر شد، تجزیه و تحلیل در مورد بررسی روابط بین عناصر (متغیرها) در حوزة روششناختی است. روابط بین متغیرها در حوزة روششناختی از روابط بین پدیدهها در حوزة ماهوی یا روابط بین مفاهیم (سازهها) در حوزة نظری بسته به جهتگیری مطالعه، یعنی روابطی که پایه و اساس تحقیقات کاربردی یا پایة یک پژوهش هستند، سرچشمه میگیرد. به ترتیب، زمینة خاص حالتهای درمان برای متغیرها در حوزة روششناختی بر اساس اینکه متغیرها با چگونه/ چه متغیرهایی مرتبط هستند، ایجاد میشوند. البته، همة متغیرها را میتوان مانند یک مطالعة اکتشافی، متغیر (درمانها) اندازهگیری کرد. با این حال، برخی از متغیرها پایه و اساس تفسیر روابط میشوند. اینها همانهایی هستند که ابتدا کنترل میشوند؛ شاید بهعنوان متغیرهای همسان کنترلشده و نه لزوماً متغیرهای مستقل که دلالت بر علیت داشته باشند.
ساختارهای اطلاعاتی مطابق با فرض ۳ (در شکل ۲٫۱ و جدول ۴٫۲). روابط در حوزة روششناختی از طریق روشهای تحلیل دادههای اجتماعی- رفتاری برای دستکاری واحدهای تجزیه و تحلیل بر اساس واحدهای سازمانـ یعنی بازیگران بهعنوان گروههای شرکتکنندهـ اجرا میشوند (جدول ۴٫۸ را برای فهرستی از استراتژیهای تجزیه و تحلیل دادهها ببینید). راهبردهای تجزیه و تحلیل دادهها بر این اساس انتخاب شدهاند که ویژگیهای تحلیل غالب استراتژیهای تحقیق در جدول ۴٫۴ هستند و همانطور که قبلاً ذکر شد، به دلیل استفادة بالقوه برای مطالعة استفاده از PGIS انتخاب شدهاند.
استراتژیهای تجزیه و تحلیل دادهها از تعداد متفاوتی از حالتهای درمانی استفاده میکنند. روشهای درمانی بیشتر به محقق اجازه میدهد به موارد خاصتری دست یابد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل در جدول ۴٫۸، به نظر میرسد که حالتهای درمانی بیشتر نیز با سطوح بالاتر اندازهگیری همراه است. با سطوح بالاتر اندازهگیری، محقق بهراحتی میتواند تفاوتها را در عناصری که در روابط اجتماعی- رفتاری شرکت میکنند، تشخیص دهد. بهطور سنتی، سطح اندازهگیری (همانطور که در جدول ۴٫۸ مشخص شده است) همیشه نشانگر جزئیات اطلاعات در یک عنصر بوده، اما نشاندهندة کمی در مورد ویژگی رابطه است. در پژوهشهای رفتاری اجتماعی، مفهوم اعتبار درونی بهعنوان معیاری برای توصیف کیفیت یافتههای بالقوه در زمانی که روابط علّی در حوزة مفهومی پیشبینی میشود و اینکه آیا میتوان چنین روابطی را در حوزة روششناختی از طریق استفاده از روشهای تحلیل (کوک و کمبل ۱۹۷۹، کیدر و جاد ۱۹۸۶، یین ۱۹۹۴). برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) در بازاندیشی ماهیت کیفیت بالقوة یافتههای کشفشده از طریق تجزیه و تحلیل، از ایدة مطابقت میان ویژگیهای رابطه برای توصیف جزئیات تطابق متقابل روابط در بین حوزهها استفاده کردند. آنها ده ویژگی توصیفی از «به دست آوردن اطلاعات بالقوه» از تجزیه و تحلیل ارائه میکنند که هر ویژگی، زمانی که مشخصهای از رابطه تلقی میشود، به کسب اطلاعات کمک میکند. برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵ ص. ۹۶-۷) ده ویژگی زیر را (که در ستون سمت راست جدول ۴٫۸ استفاده میشود) در چنین روابطی فهرست میکنند.
۱٫اظهارات حضور یا عدم حضور یک رابطه برای هر جفت از عناصر i و j را میتوان به وجود یا عدم وجود یک رابطه بین عناصر i و j تفسیر کرد؛ برای مثال، آیا تصمیم جداول و نقشهها در رابطه با یکدیگر استفاده میشوند وضعیت تصمیمگیری برای توسعة مجدد زیستگاه
۲٫گزارههای ترتیب زمانی جفت عناصر i و j میتوانند شامل عباراتی باشند که i قبل از j و j مقدم بر i است یا اینکه i و j همزمان هستند؛ مثلاً اینکه آیا استفاده از نقشه مقدم بر جدول تصمیم است یا خیر؟
۳٫عبارات نظم منطقی یا جهت منطقی رابطه بین i و j میتواند شامل عباراتی باشد که i منجر به j میشود، j به i منتهی میشود یا اینکه i و j هرکدام بر یکدیگر تأثیر میگذارند؛ بهعنوان مثال، استفاده از جدول تصمیمگیری منجر به استفاده از کمک اجماع در وضعیت تصمیمگیری در مورد توسعة مجدد زیستگاه میشود.
جدول ۴٫۸ مؤلفههای مشخصه مرتبط با استراتژیهای تجزیه و تحلیل دادهها
* حالتهای درمانی:
K: ثابت (ثابت)
X: پارتیشن (کنترلشده)
Y: مشاهدهشده (اندازهگیری)
M: مطابق طرح (کنترل ثانویه)
R: بر اساس طرح تصادفی شده است.
من: نادیده گرفتم توسط طرح
** ویژگیهای یک رابطه:
۱- وجود یا عدم وجود رابطه
۲ – ترتیب زمانی یک رابطه
۳ – ترتیب منطقی یک رابطه
۴ – جهت یک رابطة عملکردی
۵ – شکل یک رابطة تابعی
۶- خصوصیت قطعی یا تصادفی یک رابطه
۷- ثبات زمانی یک رابطه
۸ – عنصر g به عنصر i از رابطة ij 9 – عنصر k به عنصر j از رابطة ij 10 – عنصر l به هر دو i و j یا به خود رابطة ij
۴٫عبارات جهت یک رابطة عملکردی بین i و j میتواند شامل عباراتی باشد که i و j دارای رابطة مثبت یا معکوس هستند؛ بهعنوان مثال، با افزایش پیچیدگی کار، استفاده از جدول تصمیم افزایش مییابد.
۵٫عبارات شکل یک رابطة تابعی بین i و j میتواند شامل شود اظهاراتی که i و j مرتبط هستند در یک فرم خطی (و بنابراین یکنواخت)، یا به شکل غیرخطی اما یکنواخت، یا به شکل غیریکنواخت اما تکقله، یا به شکل چند قله با پیچیدگی بیشتر، مانند یک چرخة تکرارشونده، برای مثال، با افزایش مدتزمان در یک موقعیت تصمیمگیری که گروه تضاد بیشتری را تجربه میکند.
۶٫بیانیه از ویژگی قطعی یا تصادفی رابطة ij، شامل عباراتی است که i و j با وجود معنی تابعی یا احتمالی ثابت از مرحلة رویداد به مرحلة بعدی مرتبط هستند؛ برای مثال، گروهها بیشتر از آنها از صفحهنمایش عمومی استفاده میکنند. صفحهنمایش فردی در زمینة یکپارچهسازی ایده = «به هم رساندن ایدهها» بهجای تمایز ایده = «پیگیری مسیرهای جداگانة کار».
۷٫بیانیههای ثبات زمانی رابطة ij میتواند شامل باشد اظهاراتی مبنی بر اینکه رابطة ij در طول زمان پایدار است یا اینکه پایدار است، اما با نوسانات جزئی یا تغییر در آن یک الگوی پایدار (منظم)، یا اینکه در یک الگوی متغیر تغییر میکند، برای مثال، استفاده از نقشه در کاوش مسئله بیشتر از جداول تصمیم استفاده میشود.
هفت گزاره به ویژگیهای ذاتی روابط بین هریک اشاره دارد دو عنصر i و j. آنها در هریک از سه حوزه دارای نمایشهایی هستند که متفاوت، اما مشابهاند؛ زیرا عناصر در هر حوزه متفاوت، اما مشابه هستند. از آنجا که هر رابطه در یک زمینه از روابط تنظیم میشود، چندین ویژگی اضافی رابطة ij ، شامل ویژگیهای بیرونی آن جفت ij ، اما ذاتی مجموعه روابط کلی در یک زمینه است؛ به این معنا که ویژگیهای بیرونی هر رابطة ij را به عناصر و روابط دیگر در چارچوب روابط مورد بررسی گره میزند. ویژگیهای بیرونی روابط ij، شامل سه ویژگی زیر است:
۸٫بیانیههای مربوط به رابطة یک عنصر دیگر g با عنصر i از رابطة ij. عناصر g نشاندهندة مقدمات رابطة ij هستند. روابط gi باید بر اساس هفت ویژگی ذاتی روابط ذکرشده در بالا ارزیابی شوند؛ بهعنوان مثال، یک عنصر خارجی، مانند سختافزار که در شکست فضایی (ArcView) نقش دارد. ماژول نرمافزاری (در نرمافزار Spatial Group Choice) که بهجای استفاده از جدول تصمیمگیری مربوط به استفاده از نقشه است، میتواند در هفت ویژگی فوق در نظر گرفته شود.
۹٫گزارههای رابطة هریک از عناصر k به عنصر j از رابطة ij. عناصر k نشاندهندة پیشایندهای جایگزین (جایگزین i) رابطة ij هستند. روابط kj نیز باید بر اساس هفت ویژگی ذاتی روابط ذکرشده در بالا ارزیابی شوند؛ بهعنوان مثال، یک عنصر خارجی، مانند خرابی سختافزار مربوط به ماژول Choice که از استفاده از جدول تصمیمگیری در نرمافزار Spatial Group Choice پشتیبانی میکند، میتواند در نظر گرفته شود. در هفت ویژگی بالا
۱۰٫اظهارات مربوط به رابطة هریک از عناصر l به هر دو i و j یا خود رابطة ij. عناصر l متغیرهای تعدیلکننده را نشان میدهند که ممکن است رابطة ij را تغییر داده، تحت تأثیر قرار دهند و واسطه یا تعدیل کنند. روابط l-ij نیز باید بر اساس هفت ویژگی ذاتی روابط ذکرشده در بالا ارزیابی شوند؛ برای مثال، یک عنصر خارجی، مانند شکست نرمافزار Group Choice مربوط به استفاده از نقشه و استفاده از جدول تصمیم، میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد. هفت ویژگی فوق در نظر گرفته شده است.
ویژگیهای بیرونی ۸، ۹، ۱۰ حاوی تمام اثرات «برونرابطهای» روی i، j و ij هستند. اینها مکانهایی در فرایند تحقیق هستند که بسیاری از تأثیرات و/ یا تأثیرات پیشبینیشده و غیره در تحقیقاتی که نمیتوان آنها را توضیح داد، یعنی تأثیرات و/ یا تأثیرات مخدوشکننده، پدید میآیند. به این ترتیب، آنها مکانهایی هستند که اعتبار یافتهها را تهدید میکنند.
هریک از ویژگیهای فوق را میتوان بهعنوان آزمونی در نظر گرفت که به ایجاد اطلاعات در مورد یک رابطه کمک کرده و از اینرو، به ایجاد حس اعتبار (کیفیت) در مورد آنچه ما دربارة رابطة بین عناصر میدانیم، کمک میکند. علاوه بر این، آنچه در مورد این ده ویژگی جالب است، این است که آنها ویژگی «اعتبار درونی» را «بازگشایی» میکنند؛ بهطوری که اکنون میتوانیم رابطهای را بهعنوان طیفی از «ارتباط وجودی» تا «ارتباط علّی» درک کنیم و به محقق کمک میکند تا بفهمد چه چیزی چیست. اطلاعاتی که میتوانیم از بررسی روابط اجتماعی- رفتاری به دست آوریم. از آنجایی که تطابق متقابل روابط بین حوزهها برای به دست آوردن اطلاعات در یافتههای تحقیق ضروری است، پس تطابق ویژگیهای آن روابط، پایه و اساس کسب اطلاعات بالقوه میشود. برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) به این نتیجه رسیدند که رابطه در یک حوزة معین که دارای کمترین ویژگی برای تطابق متقابل است، ویژگی تجزیه و تحلیل را محدود میکند؛ یعنی ضعیفترین مجموعه ویژگیها، تحلیل را به سطح مجموعه ویژگی محدود میکند. به همین دلیل است که درک اینکه این سه حوزة تحقیقاتی، چگونه از یکدیگر حمایت میکنند و در عین حال یکدیگر را محدود میکنند، مهم است. بررسی تطبیقهای متقابل برای ویژگیهای رابطه به مرتب کردن نقصهای تحقیق به روشی سیستماتیک کمک میکندـ واضح است که وقتگیر است و مقداری تلاش میخواهد. با این حال، از آنجایی که هدف از تجزیه و تحلیل مکاتبات، کشف اطلاعات بالقوهای است که میتواند در تجزیه و تحلیل دادهها رخ دهد، به نظر میرسد که اقدام مفید برای تعیین اینکه آیا مطالعة تحقیقاتی بهطور بالقوه چیز جدیدی را پیدا میکند یا خیر.
خواننده میتواند ببیند که استراتژیهای تجزیه و تحلیل در جدول ۴٫۸ با سطوح مختلف مطابقت دارد (به یاد داشته باشید که این فقط از منظر حوزة روششناختی است). واضح است که برخی از استراتژیهای تحلیل از نظر به دست آوردن اطلاعات بالقوه، قویتر از دیگران هستند. هرچه سطح ویژگیـ با توجه به ده ویژگی که در بالا توضیح داده شدـ بالاتر باشد، اطلاعات به دستآمده با جزئیات بیشتر است؛ بنابراین، داشتن اطلاعاتی در مورد جهت و قدرت نحوة ارتباط استفاده از نقشه با استفاده از جدول تصمیمگیری، اطلاعات «بیشتر» از این است که فقط بدانیم که آنها به نوعی با یکدیگر مرتبطاند. به یاد داشته باشید که رتبهبندی ویژگیهای رابطه، ویژگی یک رابطة واحد را توصیف میکند، نه تعداد روابط مورد بررسی را. درنتیجه، یک محقق نمیتواند از بحث مکاتبات در مورد کل به دست آوردن اطلاعات نتیجه بگیرد. اگر در یک مطالعة معین، تعداد زیادی از ویژگیهای سطح ۱ بهعنوان مرتبط با تعداد زیادی از روابط شناسایی شوند و در مطالعة دیگر، تنها یک رابطه مورد بحث بوده، اما به هر هفت آزمون دست یافته باشد، پس تنها زمینة مطالعه که توسط اهداف تحقیق مشخص شده است، میتواند نشان دهد که کدام مطالعه اطلاعات بیشتری تولید کرده است؛ بنابراین، دانستن اینکه روابط کارکردی بین تخصص شرکتکنندگان و میزان استفاده از جدول تصمیمگیری یا نقشه وجود دارد، ممکن است درواقع اطلاعات بیشتری نسبت به دانستن این باشد که یک همبستگی بین طیف گستردهای از کمکهای تصمیمگیری وجود دارد. ماهیت تجزیه و تحلیلها متفاوت است؛ از اینرو نتایج نیز متفاوت خواهد بود.
تعداد روشهای درمانی با کسب اطلاعات بیشتر مرتبط است پتانسیل. مجدداً تأکید میکنیم که به دست آوردن اطلاعات از طریق رابطه است و نه سود کل برای یک مطالعة خاص. با این وجود، بررسی راهبردهای تجزیه و تحلیل با به دست آوردن اطلاعات بالقوه، کمک جدیدی به درک تفاوت در استراتژیهای تحلیل بهعنوان یک مرحله در میان بسیاری از تحقیقات است. هنگامی که استراتژی تجزیه و تحلیل، برنامهریزی و سپس اجرا شد، محقق میتواند مرحلة استراتژی تحقیق به نام «استراتژی گزارش» را دنبال کند تا یافتههای تحقیق را با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
بدون دیدگاه