سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی برای تصمیم‌گیری گروهی (به سمت GIS مشارکتی) قسمت ۳۶


۵٫۲تولید گزینة تصمیم‌گیری

یک خواننده کنجکاو، ممکن است در مورد معنای گزینة تصمیم‌گیری در مسئله‌ای که در اینجا بحث شده است، بپرسد. در موقعیت غیرمکانی، گزینة تصمیم یک نوع تصمیم عملی را نشان می‌دهد؛ به‌عنوان مثال، یک نوع فناوری خاص از طیفی از راه‌حل‌های فناوری امکان‌پذیر یا محصولی از تعدادی از محصولات امکان‌پذیر. در موقعیت تصمیم‌گیری جغرافیایی، گزینة تصمیم معمولاً با یک مکان خاص شناسایی می‌شود. بسته به مقیاس فضایی مشکل، مکانی که گزینة تصمیم را نشان می‌دهد، می‌تواند با نقطه (مثلاً سایت)، منطقه (به‌عنوان مثال، شهرستان)، خط (به‌عنوان مثال، راهرو خط لولة آب) یا هر ترکیبی از موارد فوق، مانند طرح کاربری زمین، نشان داده شود. درنتیجه، تولید گزینة تصمیم، شامل یافتن مکان‌هایی است که معیارهای مناسب بودن را برآورده می‌کنند. دو رویکرد برای یافتن مکان‌های مناسب وجود دارد: انتخاب و طراحی انتخاب که شامل انتخاب مکان‌های مناسب از مجموعه مکان‌های گسستة ممکن است. در زمینة GIS، انتخاب مکان‌های مناسب، معمولاً با کوئری‌های ویژگی پیوندی یا جدایی انجام می‌شود. طراحی، شامل تعیین مکان‌های مناسب از یک فضای پیوسته از امکانات مکانی است. در زمینة GIS، این معمولاً از طریق یک یا هر دو پوشش بولی و/ یا ترکیب خطی وزنی انجام می‌شود (به بخش ۳٫۳ مراجعه کنید).

مرحلة تولید گزینه، اغلب در تصمیم‌گیری‌های دیگر استفاده می‌شود. استراتژی‌ (به‌عنوان مثال، استراتژی کلان پیشنهادشده توسط رن و همکاران (۱۹۹۳) برای حل مسائل تصمیم‌گیری محیطی) در این مورد بسیار ساده است. با این حال، آنچه این مرحله را ساده می‌کند، «نهادسازی» شهرستان‌ها به‌عنوان مکانیزم اولیه‌ای است که توزیع وجوه از طریق آن انجام می‌شود. به دلیل محدودیت‌های سازمانی و اداری که مستلزم استفاده از شهرستان‌ها به‌عنوان واحدهای فضایی اولیة تجزیه و تحلیل است، شرکت‌کنندگان در فرایند تصمیم‌گیری، شهرستان‌ها را به‌عنوان گزینه‌های تصمیم اتخاذ کردند. هر شهرستان، باید ارزیابی و رتبه‌بندی شود؛ بنابراین، یک رتبه‌بندی در مجموعة شهرستان‌ها ایجاد می‌شود. ترتیب رتبه‌بندی فهرست اولویت‌بندی شهرستان‌های نیازمند بودجه، از بالاترین تا پایین‌ترین اولویت بودجه را نشان می‌دهد.

زیرا اداره و ادارة شهرستان بسیار است. ما انتظار داریم فرایندهای نهادینه‌شده در دولت محلی در ایالات متحدة آمریکا همان محدودیت‌های نهادی و اداری، مبنایی برای تولید گزینه‌های تصمیم‌گیری در آینده خواهد بود.

۵٫۳شناسایی معیارها

تجزیه و تحلیل وظیفه از موقعیت تصمیم‌گیری مشترک، شامل تشکیل، فرایند و سازه‌های نتیجه را می‌توان با استفاده از اطلاعات به دست‌آمده از شرکت‌کنندگان در فرایند تصمیم‌گیری مشارکتی، توسط تحلیل‌گر تصمیم(ها) انجام داد. اطلاعات را می‌توان از طریق گفتگو و مصاحبه با شرکت‌کنندگان توسط تحلیل‌گران به دست آورد. در موقعیت تصمیم‌گیری که در اینجا توضیح داده شد، نویسندگان نقش تحلیل‌گران تصمیم را ایفا کردند.

۵٫۳٫۱تشکیلات فراخوانی شناسایی معیارها

ادبیات علم تصمیم  از رویکرد ساختار سلسله‌مراتبی برای سازماندهی سازه‌های تشکیل‌دهندة موقعیت تصمیم ‌گیری، مانند ارزش‌ها، حمایت می‌کند. اهداف و معیارها (ساتی ۱۹۹۰، فون وینترفلد ۱۹۸۷، کینی ۱۹۹۲). در این رویکرد، مقادیر در بالای سلسله‌مراتب (یا ریشة یک درخت،  برای اتخاذ استعارة جایگزین که به همان معنی است) قرار دارند. ارزش‌ها چیزی را نشان می‌دهند که یک فرد یا یک گروه عمیقاً به آن اهمیت می‌دهد. سازمان‌ها از بیانیه‌های مأموریت و اساسنامه برای حمایت از ارزش‌های اساسی خود استفاده می‌کنند. اهداف از ارزش‌ها به‌عنوان دغدغه‌های بیان یک ارزش خاص در زمینة معین ناشی می‌شوند. اهداف، مسیرهای دستیابی را مشخص می‌کنند که برای هدف معینی جست‌وجو می‌شوند. معیارهای حاصل از اهداف، ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری هستند که میزان دستیابی به این اهداف را برای یک گزینة خاص بیان می‌کنند.

۵٫۳٫۱٫۱ارزش‌ها، اهداف و معیارها

در مورد وضعیت تصمیم‌گیری بودجة مراقبت‌های بهداشتی آیداهو، ارزشی که همة شرکت‌کنندگان (مانند سازمان‌هایی که نمایندگی می‌کنند) با آن شناسایی می‌شوند، شامل:

  • مراقبت‌های بهداشتی، خدمات مهمی است که باید به شهروندان آیداهو، به‌منظور حفظ جمعیت سالم ارائه شود.

هدف برآیند مرحلة شناسایی معیارها، برگرفته از این مقدار بوده و توسط شرکت‌کنندگان در فرایند تصمیم‌گیری فرموله شده است.

  • انتخاب معیارهایی برای ارزیابی نیازهای مراقبت‌های بهداشتی در شهرستان‌های آیداهو

نیاز به خدمات بهداشتی، یک معیار ساده و مبتنی بر ویژگی نیست، بلکه تابعی از بسیاری از ویژگی‌ها (معیارها) است.

کمّی‌سازی، نیاز یک مسئلة ارزیابی چندمعیاره است که بستگی به انتخاب معیارهای ارزیابی دارد. هدف نتیجه، در نظر گرفتن دو هدف را تشویق می‌کند:

  • برآورد تقاضای ارضانشده برای خدمات مراقبت‌های بهداشتی
  • محاسبة عرضه و توزیع فضایی خدمات بهداشتی و درمانی برای هر شهرستان.

معیاری که می‌تواند برای اندازه‌گیری دستیابی به اولین هدف برای هر شهرستان در آیداهو استفاده شود، تعداد تخمینی مراقبت‌های اولیة حساب‌نشده است. بازدید می‌کند . این معیار به‌عنوان شاخصی از تقاضای برآورده‌نشده عمل می‌کند. خدمات پزشکی مراقبت‌های اولیه به دلیل در دسترس نبودن ارائه‌دهندگان در مسافت مشخص سفر.  ارائه‌دهندگان مراقبت‌های اولیه، شامل پزشکان خانوادگی، طب عمومی، داخلی، اطفال، متخصصان زنان و زایمان، پرستاران مراقبت‌های اولیه و دستیاران پزشک می‌باشند. تعداد بازدیدهای تخصیص‌نیافته، یک شمارش تخمینی بر اساس تعداد و توزیع جغرافیایی ارائه‌دهندگان مراقبت‌های اولیه، تعداد ساعات در دسترس توسط ارائه‌دهندگان مراقبت‌های اولیه، توزیع جمعیت در آیداهو بر اساس گروه‌های بلوک سرشماری، بازدیدهای مراقبت اولیة تخمینی بر اساس سن و جنس، جمعیت و مسافت سفر بین ارائه‌دهندگان مراقبت‌های اولیه و مکان‌های جمعیتی است.

هدف دوم را می‌توان در ابتدا با دو معیار اندازه‌گیری کرد: در دسترس بودن ارائه‌دهندگان آمادة خدمت و نزدیکی بیمارستان به جمعیت. اولین معیار با تعداد ساعات تماس برای هر ارائه‌دهنده بیان می‌شود. تعداد ساعات تماس با اشتغال تمام‌وقت ارائه‌دهنده (FTE) در هر مکان ضرب می‌شود. نتایج برای هر شهرستان جمع‌بندی شده و کل بر FTEs کلی در هر شهرستان تقسیم می‌شود. این معیار، میانگین بار تماس به ازای هر FTE در هر شهرستان را نشان می‌دهد. معیار دوم بر اساس استاندارد ملی پذیرفته‌شده برای حداکثر مسافت ۳۵مایلی تا بیمارستان در مناطق روستایی محاسبه شده و سپس، تعداد افراد ساکن خارج از منطقة نفوذ بیمارستان (بافر ۳۵مایلی) برای هر شهرستان محاسبه می‌شود.

ما تاکنون در تجزیه و تحلیل وظایف، بر روی اهداف و معیارهای مربوط به وضعیت تصمیم‌گیری «نتیجه» تمرکز کرده‌ایم که به این سؤال می‌پردازد که از مرحلة شناسایی معیارها در فرایند تصمیم‌گیری چه انتظاری می‌رود؟ ساختار کار مشابهی، متشکل از اهداف و مقاصد را می‌توان با توجه به «فرایند» شناسایی معیارها تحلیل کرد که به این سؤال می‌پردازد که چگونه باید به نتایج دست یافت؟

دو هدف اساسی در فرایند شناسایی معیارها وجود دارد که توسط شرکت‌کنندگان شناسایی شده است:

  • تضمین برابری مشارکت در فرایند؛ و
  • مشارکت به اعتبار آژانس مسئول تأمین مالی خدمات مراقبت‌های بهداشتی اولیه (وزارت بهداشت و رفاه آیداهو).

اهداف حاصل از هدف اول، عبارت‌اند از:

  • یکسان کردن جایگاه شرکت‌کنندگان در فرایند؛
  • به هر شرکت‌کننده فرصت دهید تا نگرانی‌ها و دیدگاه‌های خود را بیان کند.
  • معیارهای انتخاب شخصی را فراهم کنید.
  • مشارکت آزاد و ناشناس در فرایند را فراهم کنید.

اهداف حاصل از هدف دوم، عبارت‌اند از:

  • اطمینان از نمایندگی یکسان همة شهرستآن‌ها در آیداهو؛
  • تلاش برای اجماع بین شرکت‌کنندگان فرایند در مورد معیارهای ارزیابی اتخاذشده.

هیچ معیار خاصی برای اندازه‌گیری سطح دستیابی به اهداف فرایند شناسایی نشد. اهداف ذکرشده در بالا، به‌عنوان اهداف «وسیله» عمل می‌کنند: کمک به دستیابی بهتر به اهداف فرایند که به نوبة خود، به دستیابی بهتر به هدف نتیجه کمک می‌کند. معمولاً، معیارهای فرایند در تصمیم‌گیری نسبتاً بحث‌برانگیز شناسایی و اندازه‌گیری می‌شوند. موقعیت‌ها، زمانی که گروهی در مورد توانایی بیان گزینه‌ها و/ یا نتایج بالقوه، مانند تعدادی از مشکلات زیست‌محیطی، مطمئن نیست؛ بنابراین، معیارهای فرایند به شاخص‌های موفقیت تبدیل می‌شوند. در مورد بودجة مراقبت‌های بهداشتی اولیة روستایی چنین نیست؛ زیرا توزیع «دلار» برای همة شرکت‌کنندگان درگیر منطقی است، حتی اگر برخی از عوامل برون‌زا و زمینه‌ای برای تأثیرگذاری بسیار پیچیده باشد.

۵٫۳٫۱٫۲ شرکت‌کنندگان درگیر

شرکت‌کنندگان در مرحلة شناسایی معیارها، عبارت‌اند از: ذی‌نفعان، تصمیم‌گیرندگان و کارشناسان فنی. ذی‌نفعان و تصمیم‌گیرندگان، اعضای هیئت‌مدیرة برنامة بازپرداخت وام حرفه‌ای سلامت هستند. هیئت متشکل از رهبران جامعه، مدیران بیمارستان، پزشکان و ارائه‌دهندگان سطح متوسط در آیداهو است. کارشناسان فنی، شامل تحلیل‌گران سیاست سلامت از مرکز آمار حیاتی، سیاست سلامت از بخش بهداشت و رفاه آیداهو و تحلیل‌گران تصمیم فضایی از دانشگاه آیداهو هستند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانهدربارهتماسارتباط با ما