سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی برای تصمیم‌گیری گروهی (به سمت GIS مشارکتی) قسمت ۳۳


۴٫۳٫۵   استراتژی گزارش‌دهی

مرحلة استراتژی گزارش‌دهی به اندازة هریک از مراحل دیگر در تحقیق مهم است. زمان‌بندی، سبک ارائه (مخاطبان) و مقایسة قوی یافته‌ها از جمله مهم‌ترین مسائل هستند. با توجه به وجود درمان در جاهای دیگر، دو مورد اول را ذکر می‌کنیم و سومی را با جزئیات بیشتری مورد بحث قرار می‌دهیم. یکی از جنبه‌های مهم گزارش، زمان‌بندی توزیع مطالب است. واضح است که برخی از موضوعات، حساس‌تر از سایر موضوعات به زمان هستند. تحقیقات اساسی (کاربردی) ممکن است حساس‌ترین تحقیق به زمان باشند؛ زیرا چنین تحقیقاتی به موقعیت بافتی فعلی افراد درون سازمان‌هایشان که در یک فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنونی در تعامل هستند، گره خورده است. از آنجایی که تحقیقات مفهومی منجر به دامنه (پایه)، «عمر ماندگاری» طولانی‌تری دارندـ چون بر مفاهیم شفاف‌سازی تمرکز دارندـ بنابراین، توزیع گزارش اولیه کاملاً حیاتی نیست. روش‌شناسی پژوهش پیشرو حوزه، بین بازه‌های زمانی دیگر تناسب دارد. گزارش‌دهی در مورد روش‌ها کمکی به «زیرساخت‌های تحقیقاتی» است، اما گزارش به‌موقع روش‌های جدید، می‌تواند سهم بزرگی در حوزة موضوعی در حال رشد سریع داشته باشد- یکی از ویژگی‌های تحقیقات PGIS. از آنجایی که تحقیقات PGIS ما، شامل جهت‌گیری‌های تحقیقاتی کاربردی، پایه و روش‌محور است، سعی کرده‌ایم همة این موضوعات را متعادل کنیم.

دومین جنبة مهم گزارش، شیوة ارائة نتایج است. خروجی‌های تحقیقات مرتبط با PGIS متعدد است. سبک گزارش‌دهی با جهت‌گیری تحقیق مرتبط است که بر اساس نیازهای مخاطبان در نظر گرفته می‌شود. ما در کار خود، سعی کرده‌ایم بین سه جهت (کاربردی، پایه و روش‌شناختی) تعادل برقرار کنیم و از این‌رو، از خروجی‌های مختلفی برای کار استفاده کرده‌ایم. همان‌طور که قبلاً در این فصل توضیح داده شد، تحقیقات کاربردی، پایه و روش‌شناختی ناشی از علاقه‌مندی‌های محققان در حوزه‌های ماهوی، مفهومی و روش‌شناختی است. با این حال، مهم است به یاد داشته باشید که هر سه حوزه، بخشی از هر مطالعة تحقیقاتی بدون توجه به جهت‌گیری هستند. تفاوت به‌عنوان یک موضوع مطرح می‌شود تأکید بر دامنه و همچنین، نحوة شناسایی تأثیرات صریح/ ضمنی از هر حوزه.  این کتاب به‌عنوان تلاشی برای گزارش کار در هر سه حوزه، تا حدودی با تعادل نوشته شده است؛ زیرا این دیدگاه‌هایی است که ما به‌عنوان محقق داریم. می‌دانیم که ایجاد چنین تعادلی چقدر دشوار است. مهم نیست که ارائة ما چقدر این سه حوزه را شامل می‌شود،

ما تمایل داریم بر حوزه‌های مفهومی و روش‌شناختی تأکید کنیم. حتی با توجه به علایق عملی‌مان در حوزة اساسی (همان‌طور که تعهد چندین‌سالة ما برای آوردن نرم‌افزار کاربردی به PGIS از طریق http://www.geochoice.com نشان داده است)، می‌دانیم که این کتاب، بیشتر جهت‌گیری تحقیقاتی اساسی و روش‌شناختی دارد تا جهت‌گیری کاربردی. فصل‌های ۲، ۳ و ۴ به‌طور مستقیم در مورد حوزه‌های مفهومی و روش‌شناختی صحبت می‌کنند؛ در حالی که فصل‌های ۵، ۶ و ۷ با استفاده از جهت‌گیری‌های کاربردی و اساسی به طیفی از مسائل اساسی می‌پردازند.

سومین جنبة اصلی گزارش‌دهی و یکی از جنبه‌های مورد علاقة ما در این زمان، شامل مقایسة یافته‌ها در گزارش‌های تحقیقاتی است. این یک نگرانی است که تا به امروز با تحقیقات PGIS قابل مشاهده نیست و تحقیقات را در مورد ساختن دانش سیستماتیک در معرض انتقاد قرار می‌دهد و بیشتر بر دانش ساختن داستانی تکیه می‌کند. در هر مطالعة پژوهشی، اطلاعات به دست‌آمده از طریق تجزیه و تحلیل به‌عنوان چالش (موفقیت‌ها و شکست‌ها) در مراحل مختلف تحقیق توسعه یافته است. چالش‌ها (به‌عنوان تهدیدی برای اعتبار تحقیق) در تمام مراحل بدون توجه به جهت‌گیری یک مطالعه رخ می‌دهد- بدون تحقیق. مصون است مستندسازی چالش‌ها برای ارائة توازن یکنواخت گزارش برای افرادی که می‌توانند از تجربیات تحقیقاتی مستند بیاموزند، مفید است. نحوة مستندسازی این یافته‌ها، البته به نیازهای مطالعة خاص بستگی دارد؛ با این حال، یک تعمیم در اینجا وجود دارد. چنین یافته‌هایی و نحوة گزارش آن‌ها، می‌تواند و باید برای سایر محققانی که موضوعات مشابه را بررسی می‌کنند، مفید باشد. درواقع، به نظر می‌رسد افشای کامل یافته‌ها در تحقیق، کیفیت و درنتیجه قابل انتشار بودن یافته‌های تحقیق را تقویت می‌کند. چنین افشایی پتانسیل پیوندها به یافته‌های دیگر را افزایش می‌دهد؛ با این حال، پیوندها فقط در مرحلة گزارش‌دهی شروع نمی‌شوند. یین (۱۹۹۴) در مورد مستندسازی «پروتکل‌های جمع‌آوری داده‌ها» در تحقیق موردی، نکتة خاصی را بیان می‌کند. یک پروتکل برای جمع‌آوری داده‌ها و پایگاه داده‌ای که نتیجه می‌شود، سهم متفاوتی نسبت به یافته‌های حاصل از آن پایگاه داده است، اما با این وجود، تقریباً به همان اندازه مهم است. او پیشنهاد می‌کند که پروتکل مستند به دیگران اجازه می‌دهد تا مجموعه داده‌ها را به روشی مشابه که اغلب در آزمایش‌ها گزارش می‌شود، ردیابی کنند؛ بنابراین، مطالعة موردی را می‌توان به صورت سیستماتیک و قابل تکرار در نظر گرفت. پایگاه داده به دست‌آمده را می‌توان به شیوه‌ای مشابه یا متفاوت در تلاش برای تأیید، گسترش یا تفسیر مجدد یافته‌ها توسط سایر محققان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. آزمون کیفیت به نام «قابلیت اطمینان» بر موضوع تکرارپذیری نتایج تمرکز دارد. یک پروتکل کاملاً مستند، استراتژی کلی تحقیق را قابل تکرارتر می‌کند.

همراه با برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵)، گزارش یافته‌های حاصل از تجزیه و تحلیل، پیشنهاد می‌کنند که یافته‌ها با سایر یافته‌ها به‌عنوان هستة تحقیقات مرحلة ۳ مقایسه شوند. به یاد داشته باشید که مراحل ۱ و ۲ به ترتیب «برنامه‌ریزی» و «انجام تحقیق» هستند (جدول ۴٫۳ را ببینید). این مقایسه با سایر یافته‌های مرحلة ۳، هم موازی جالبی با تحقیق متاآنالیز داشته و هم تفاوت جالبی دارد. در پژوهش متاآنالیز، محقق مجموعه‌ای از یافته‌ها را در مورد یک موضوع خاص به‌طور عمیق بررسی می‌کند که معمولاً محدود به طرح تحقیقاتی مشابه است و سپس، سعی می‌کند آن یافته‌ها را ترکیب کند. جستجوی آن یافته ها شبیه به جستجوی یک مرور ادبیات خوب است که برای هر مطالعه ای انجام شده است.با این حال، مرور ادبیات برای یک مطالعة پیشنهادی، معمولاً خود را به طرح تحقیق خاص محدود نمی‌کند. دلیل آن، این است که محقق می‌خواهد بفهمد که در مورد یک موضوع از طرح‌های مختلف تحقیقاتی چه چیزی به دست آمده است؛ بنابراین، مواد موجود در بررسی ادبیات، نیاز به اطلاعات جدید در مطالعة پیشنهادی را زمینه‌سازی می‌کنند. اگر محققی بخواهد «اعتبار به‌عنوان استحکام» را در اوایل یک پروپوزال معرفی کند، آنگاه چنین متاآنالیزی را از یافته‌های بررسی انجام می‌دهد. با این حال، با یک مطالعة پیشنهادی، شاید طرح‌ها و یافته‌های تحقیقاتی متعددی که شناسایی شده‌اند، انجام یک متاآنالیز برای هریک از طرح‌ها زمان‌بر است . درنتیجه، سنتز از مرور ادبیات معمولاً به دلیل محدودیت‌های زمانی از چنین تحلیل‌های عمیق کوتاهی می‌کند. پس از انجام یک مطالعة پیشنهادی، محقق باید به یافته‌های مرتبط شناسایی‌شده در بررسی ادبیات بازگردد تا یافته‌های فعلی را با یافته‌های موجود در ادبیات مقایسه کند. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، مرحلة ۳ جایی است که بیشترین «ساخت دانش» می‌تواند رخ دهد؛ یعنی اطلاعات به دست‌آمده از یافته‌های فعلی با اطلاعات به دست‌آمده از یافته‌های دیگر مقایسه می‌شود. دو (یا بیشتر) مجموعه اطلاعات برای ایجاد دانش بهتر در مورد موضوع PGIS در حال بررسی ترکیب می‌شوند.

اکنون که هریک از مراحل استراتژی تحقیق را ارزیابی کرده‌ایم، به بررسی خاص‌تری در مورد آنچه می‌توان برای اجتناب از (یا حداقل کاهش) تهدیدات برای کیفیت یافته‌های تحقیق انجام داد، می‌پردازیم. ما این کار را از طریق چیزی انجام می‌دهیم که یین (۱۹۹۴)، «تاکتیک‌های مرتبط به مراحل مختلف استراتژی تحقیق» نامیده است.

۴٫۴تاکتیک‌هایی برای افزایش کیفیت بالقوة یافته‌های تحقیق

هنگامی که استراتژی تحقیقاتی در یک مطالعة خاص استفاده می‌شود، محقق باید به ویژگی‌های دقیق هریک از مراحل استراتژی تحقیق (طراحی)، ارزیابی انتخاب‌ها از بین حالت‌های درمان، استراتژی‌های جمع‌آوری داده‌ها و استراتژی‌های تجزیه و تحلیل در رابطه با آن بپردازد. مطالعة فهرست راهبردهای تحقیق ارائه‌شده در جدول ۴٫۴ و اجزای هر مرحله در جداول ۴٫۵-۴٫۸، حداقل کمکی به آن ارزیابی هستند. فرم سؤالات در سمت چپ جدول ۴٫۴، یک فیلتر اولیه برای انتخاب ارائه می‌دهد. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، نگرانی ما در مورد سؤالات «چگونه و چرا» بوده است؛ زیرا به آزمایش تئوری علاقه‌مندیم. با این حال، خواننده سؤالات دیگری را که در فصل‌های ۵-۷ به آن‌ها پرداخته شده است نیز خواهد یافت. هنگام در نظر گرفتن انتخاب یک جزء برای یک فاز،

عدم تطابق ویژگی‌ها برای روابط در سراسر حوزه‌ها، منجر به تهدیدهایی برای کیفیت طراحی، استراتژی کلی، یافته‌های بالقوه و درنتیجه، استفاده از استراتژی تحقیقاتی خاص می‌شود.

تهدیدهایی برای استراتژی‌های تحقیقاتی خاص، مانند کوک و کمبل (۱۹۷۹) برای آزمایش‌ها و شبه‌آزمایش‌ها، برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) برای طراحی تجربی و یین (۱۹۹۴) برای مطالعات موردی. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، نویسندگان مختلفی به ماهیت آن پرداخته‌اند؛ با این حال، تنها یین (۱۹۹۴) مجموعه‌ای از تاکتیک‌ها را برای مقابله با تهدیدات از نظر آزمون‌هایی برای کیفیت بالقوة طراحی تحقیق ارائه کرده است. با ترکیب آزمون‌های کیفیت تحقیق و مطابقت‌ها، می‌توان به درک بهتری از تهدیدات موجود برای کیفیت دست یافت. انجام این کار برای استراتژی‌های تحقیقاتی فهرست‌شده در جدول ۴٫۴ بسیار مفید خواهد بود. محدودیت‌های مکانی و زمانی به ما این امکان را می‌دهند که فقط بر استراتژی‌های مرتبط به کار گذشته و فعلی خود تمرکز کنیم (جدول ۴٫۹-۴٫۱۱ را ببینید).

سهم ما در اینجا، این است که تهدیدات و نمونه‌ای از تاکتیک‌های مربوطه را با توجه به مرحلة استراتژی تحقیق ترسیم کنیم. علاوه بر این، تشخیص می‌دهیم که هر دو رویکرد مرسوم به آزمون‌های کیفیت (ذکرشده در ستون ۲ از جداول ۴٫۹-۴٫۱۱) و رویکرد مطابقت با کیفیت (ذکرشده در ستون ۳) برای توصیف تهدیدها مفید هستند. تاکتیک پرداختن به تهدیدات در ستون ۴ فهرست شده است. در اینجا، تفاوت در ارائه، درک چالش‌ها از نظر کیفیت را تا حدودی ساده می‌کند – حداقل بیشتر از کار برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) و یین (۱۹۹۴).

بر اساس ارزیابی و انتخاب راهبردهای پژوهشی فوق و به‌عنوان مقدمه‌ای بر آنچه قرار است در فصل‌های بعدی بیاید، برای ما آسان است که نمای کلی از نحوة انجام مطالعات گزارش‌شده در فصل‌های ۵، ۶ و ۷ این کتاب را با خواننده در میان بگذاریم (جدول ۴٫۱۲ را ببینید). این مطالعات بر اساس افزایش سطح پیچیدگی در توانایی آن‌ها در پرداختن به سؤالات تحقیق، یعنی چه، چگونه و چرا انجام می‌شود. در یک مفهوم کلی، مقدار زمان برای راه‌اندازی و اجرای موازی‌هایی است که پیچیدگی را افزایش می‌دهند. همان‌طور که خواننده با آن روبه‌رو می‌شود، استراتژی‌ها متفاوت بوده و درنتیجه، یافته‌ها نیز

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانهدربارهتماسارتباط با ما