از آنجایی که نمرات برای هر معیار نرمال میشوند، سطح فاصلهای از اندازهگیری وجود دارد؛ سپس رتبهها (نمرات نرمالشده) برای هر جایگزین جمع میشوند که منجر به یک امتیاز مرتبشده بین ۱ تا ۱۰۰ میشود (شکل ۳٫۵ را ببینید).
شکل ۳٫۴ روش جمعبندی وزنی برای ارزیابی سایت رویشگاه اعمال شد.
شکل ۳٫۵ تکنیک ترتیب رتبه برای ارزیابی سایت رویشگاه اعمال شد.
تفاوت بین امتیاز گزینههای شکل ۳٫۴ و ۳٫۵ بر اساس است در مورد متفاوت روشی که نمرات معیار وزنی مقیاس بندی میشوند، با استفاده از مقیاس فاصلهای در مورد جمع وزنی (شکل ۳٫۴) و مقیاس ترتیبی در مورد ترتیب رتبه (شکل ۳٫۵). تفاوت به دلیل معیار «فاصله تا زیستگاه» که برحسب فوت اندازهگیری میشود. در روش جمعآوری مرتبهای، فاصلهها بهجای اندازهگیری بازهای مانند جمع وزنی، به رتبههای فاصله تبدیل میشوند؛ درنتیجه، رویکرد رتبه تفاوتها را در فاصلة کم نشان میدهد. از طرف دیگر، تفاوتها در اندازهگیری ترتیبی (۱-۵) در مورد «دسترسی عمومی» در مقایسه با سایر دادههای اندازهگیری فاصلهای بیشازحد میشود. منظور این است که زمانی که اکثر معیارها بهعنوان «رتبههای ترتیبی» اندازهگیری میشوند، باید از تکنیک تجمیع ترتیب رتبهبندی استفاده کرده و زمانی که مقادیر معیار در مقیاس فاصله/ نسبت قابل اندازهگیری هستند، باید از رویکرد جمع وزنی استفاده کرد.
مانند رویکرد سوم، نقطة ایدهآل بیشتر شبیه جمع وزنی است تا رتبهبندی. نقطة ایدهآل برای هریک از معیارها در پایگاه داده، ارزیابی میکند که کدام مقدار داده بیشترین ترجیح (با استفاده از آرایهای از مقادیر که عملکرد مشاهدهشده یا پیشبینیشدة همة گزینههای در نظر گرفتهشده را نشان میدهد) و کدام مقدار داده کمترین ترجح را دارد. به عبارتی، این تکنیک با اسکن تمام مقادیر دادههای معیار برای همة گزینهها، یک «گزینة ایدهآل» میسازد؛ به همین معنا، این تکنیک یک «گزینة کمتر ارجح» را ایجاد کرده و از این گزینهها، یعنی معیارهای مرتبط با گزینهها، بهعنوان لنگر برای محاسبة مقادیر دادههای وزنی برای هر معیار استفاده میکند و سپس، مقادیر دادههای وزندار را برای محاسبة امتیاز گزینه به همان روشی که روش جمعبندی وزنی است، جمع میکند (شکل ۳٫۶ را ببینید).
شکل ۳٫۶ تکنیک نقطة ایدهآل برای ارزیابی سایت رویشگاه استفاده میشود.
(f) تکنیکهای فرایند گروهی ساختاریافتة دستورکار به ساختار تعامل گروهی برای جلسات کمک میکند؛ اما موضوعات دستورکار به ساختار گفتگو در مورد کمک نمیکند. آن موضوعات، ساختار «فرایند گروهی» نامیده میشود. GSS برای کمک به کاهش آنچه از دست دادن فرایند گروهی نامیده میشود، یعنی از دست دادن بهرهوری به دلیل تعامل اجتماعی «سرگردان» توسعه یافته است. چندین سال است که انواع تکنیکها برای کمک به تسهیل تعامل گروهی در دسترس بوده است. برخی از شناختهشدهترین مواردی که میتوانند برای ساختار جلسات به کمک رایانه استفاده شوند که به ترتیبِ دقت ساختاری ارائه شدهاند، عبارتاند از: طوفان فکری، دلفی، دلفی اصلاحشده و فناوری مشارکت. طوفان فکری الکترونیکی با درخواست تسهیلکننده از شرکتکنندگان برای مشارکت همزمان ایدهها در یک موضوع ادامه مییابد. این ایدهها معمولاً بهمحض ارسال نمایش داده میشوند و نویسنده شناخته میشود (هوانگ و لین ۱۹۸۷). تکنیک دلفی با درخواست تسهیلکنندهای که اطلاعات شرکتکنندگان را به صورت مخفیانه درخواست میکند، ادامه مییابد. هیچکس به دیگران نمیگوید که چه کسی چه اطلاعاتی را نوشته است. فرایند برانگیختن ایده تکراری است؛ زیرا معمولاً چندین دور درخواست و مشارکت انجام شده و نتایج هر دور ترکیب میشود و مجدد برای شرکتکنندگان ارسال میشود. این تکنیک در جلسات مملو از تعارض رایج بوده است؛ جایی که «قدرت» شرکتکنندگان باید کنترل شود تا همه بتوانند در یک سطح مساوی مشارکت کنند (هوانگ و لین ۱۹۸۷). دلفی اصلاحشده شبیه دلفی است؛ با این تفاوت که نویسندگی ایدهها مشخص است. این تکنیک در جلسات گروهی مفید بوده است.
نظر متخصص برای رفع عدم قطعیت در مورد محیطزیست، مشکلات (وبلر و همکاران ۱۹۹۱) و جایی که گروههای بزرگی از مردم در تصمیمگیری مشارکتی شرکت کردهاند (رن و همکاران ۱۹۹۳)، استفاده میشود. فناوری مشارکت (ToP) از یک فرایند چهارمرحلهای برای برنامهریزی استراتژیک استفاده میکند که شامل برانگیختن ایده (مسئله)، خوشهبندی ایدهها در موضوعات مشابه و شناسایی محدودیتها، تعیین اولویت (جهت) در راستای محدودیتها و نوشتن برنامه است. برای انجام مسائل اولویتبندیشده (اسپنسر ۱۹۸۹)، فرایند ToP در تلاشهای برنامهریزی استراتژیک در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است، اما طبق دانش ما هنوز راه خود را در نرمافزار GSS پیدا نکرده است.
گروه تکنیکهای فرایند، همراه با تکنیکهایی برای پشتیبانی ارتباطی مشترک، میتواند در سازماندهی جلسات برای خلاقیت ساختاریافته استفاده شود. چنین تکنیکهایی، اغلب از فرایندهای گروهی که در آن، خلاقیت اطلاعاتی و وظایف برنامهریزی رایجتر از پایان فرایندهای گروهی است، مفیدترند؛ زیرا مکالمه در پایان بیشتر جهتدار است. بسیاری از GSS توصیفشده توسط کینی،واتسون،بستروم(۱۹۹۲) چنین قابلیتهایی را پیادهسازی کرده و از یک تسهیلکننده برای تشویق جهتگیری فرایند گروهی استفاده میکنند. پاسخ فعال GIS (فابر، والاس و کاتبرتسون ۱۹۹۵) در پیوند خود با سیستمهای گروهی برای ویندوز (گروه سیستمها ۲۰۰۰)، میتواند از طوفان مغزی الکترونیکی برای جمعآوری ایدهها برای برنامهریزی استفاده کند.