سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی برای تصمیم‌گیری گروهی (به سمت GIS مشارکتی) قسمت ۸


۲٫۳٫۱٫۲سازه‌ها و جنبه‌های فرایند مشارکتی به‌عنوان تعامل اجتماعی

ماتریس آورده‌شده در جدول ۲٫۱، نمای گسترده‌ای از فرایند تصمیم‌گیری مشارکتی را نشان می‌دهد که از تخصیص (سازة ۴)، مدیریت فرایند تصمیم (وظیفه) (سازة ۵) و اطلاعات در حال ظهور (سازة ۶) و بازگشت به تخصیص و دور دوباره جریان می‌یابد. این سه ساختار از شش جنبه تشکیل شده است.

ساختار ۴: تخصیص: تخصیص، عمل فراخوانی یک ساختار است؛ چه عمل یک بار یا مستمر باشد(دسانتیس و پول،۱۹۹۴). تخصیص مستمر یک ساختار را می‌توان «استفاده» نامید، اما شامل عمل استفادة مداوم پس از فراخوانی نمی‌شود. اقدامات تخصیصی مختلف، ویژگی استفاده از اطلاعات را ساختار می‌دهند. یکی از جنبه‌های تخصیص، شامل تأثیرات اجتماعی- نهادی است؛ یعنی در هر زمانی یک یا چند جنبه از پنج جنبة تأثیرات اجتماعی- نهادی را تصاحب می‌کند (گری،۱۹۸۶،دسانتیس و پول،۱۹۹۴, کانروتر،۱۹۹۵ ،هیلی،۱۹۹۵ ،هابرمس، ۱۹۸۴، و همکاران ۱۹۸۳، مک گراث ۱۹۸۴، پینتو و آزاد ۱۹۹۴، رایفا ۱۹۸۲، ساسکیند و فیلد ۱۹۹۶، وود و گری ۱۹۹۱).دستورات و اختیارات نهادی، جریان اطلاعات را در موقعیت‌های گروهی کنترل می‌کنند (گری ۱۹۸۹، کونروتر و همکاران ۱۹۸۳، ۱۹۹۶، ساسکیند و فیلد ۱۹۹۶). می‌توان انتظار داشت که سازمان‌ها زمانی که با مشکلات مشترکی مواجه می‌شوند، از وظایف خود پیروی کنند(استروم،۱۹۹۲).ممکن است دستورات خاص سازمانی و بین‌سازمانی، گاهی اوقات در تضاد باشند؛ بنابراین تخصیص می‌تواند از روشی که نمایندگان سازمان‌ها نشان می‌دهند، منافع خود را تغییر دهد. هنگامی که افراد در اتحادهای مشترک گرد هم می‌آیند، موضوعی که آن‌ها را گرد هم می‌آورد، برای «نگهداشتن شرکت‌کنندگان در مسیر» استفاده می‌شود؛ اگرچه هرازگاهی نگرانی‌های مهم دیگری ایجاد می‌شود که ممکن است درمان شوند یا نشوند(دسانتیس و پول،۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲). بر اساس توافق بین افراد و/ یا سازمان‌ها، دعوت‌کننده اغلب یک تسهیل‌کننده را برای کمک به فرایند گروه داخلی شناسایی می‌کند. شرکت‌کنندگان می‌توانند زمانی که از یک تسهیل‌کننده می‌خواهند بحث‌ها را داوری کند، آن کنترل را به خود اختصاص دهند. از دستورات و وظیفه‌ای که افراد را گرد هم می‌آورد، تسهیل‌کننده‌ها به دعوت‌کنندگان کمک می‌کنند تا برنامه‌هایی (هم دستورکار جلسات و هم برنامه‌های پروژه) ایجاد کنند تا به گروه‌ها کمک کنند که خودشان را سازمان‌دهی کنند (دسانتیس و پول،۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲). چنین دستورکارها ممکن است به ترتیب، پایة فازهای کلان و مراحل خرد فرایندهای تصمیم‌گیری را در بلندمدت و کوتاه‌مدت تشکیل دهند. اینکه آیا شرکت‌کنندگان به چنین برنامه‌هایی پایبند هستند یا خیر، موضوعی است که در طول بحث‌های تحلیلی-مشاهده‌ای شامل اطلاعاتی که در معرض دید قرار می‌گیرد، رخ می‌دهد. شرکت‌کنندگان روشی برای تغییر دستورکارها متناسب با ابراز علایق خود دارند.

جنبة دوم تخصیص، مربوط به تصاحب نفوذ شرکت‌کنندگان گروه است. هنگامی که شرکت‌کنندگان توسط دیگران در فرایند مشارکت شناسایی می‌شوند، آن‌ها نگرانی‌های خاصی را ارائه می‌دهند (دسانتیس و پول،۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲). ممکن است این نگرانی‌ها برای طرف‌های ذی‌نفع و تحت‌تأثیر مهم باشد؛ نگرانی‌های شفاف‌سازی از متخصصان فنی و/ یا نگرانی‌های مربوط به تخصیص مجدد منابع توسط مدیران یا تصمیم‌گیرندگان (استرن و فاینبرگ ۱۹۹۶). شرکت‌کنندگان به‌عنوان «عوامل تغییر» در مکالمه، اطلاعات مربوط به نگرانی‌ها را بر اساس اعتمادشان به فرایند کسب «صدای منصفانه» معرفی می‌کنند. گاهی اوقات، آن اطلاعات از طریق استفاده از فن‌آوری اطلاعات پیشرفته بر اساس اعتقاد آن‌ها مبنی بر اینکه چنین فن‌آوری به‌گونه‌ای با اطلاعات برخورد می‌کند که نیاز آن‌ها به اطلاعات باشد، معرفی می‌شود (ترک،۱۹۹۳،دسانتیس،۱۹۹۳).

جنبة سوم تخصیص، به تخصیص نفوذ مشارکتی GIS می‌پردازد. ما اطلاعات کمی در مورد تأثیر مکان، زمان و کانال ارتباطی بر استفاده از اطلاعات در حل مسائل جغرافیایی و تصمیم‌گیری داریم. اکثر مردم در هر زمان و هر مکان دسترسی را توصیه می‌کنند؛ زیرا این همة موقعیت‌ها را پوشش می‌دهد. با این حال، چه مزایا و معایبی وجود دارد؟ زمانی که اطلاعات نقشه مورد بحث قرار می‌گیرد، اشکال مختلف جلسات مکان و زمان مشخص نیست. علاوه بر تنظیمات فیزیکی، ما اطلاعات کمی داریم، در مورد اینکه فناوری اطلاعات چگونه می‌تواند تحت انواع مختلف روش‌های فرایند مشارکتی، مانند روش‌هایی که توسط(رن،وبلر،ویدمن،۱۹۹۵) شناسایی شده‌اند، به بهترین شکل مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین، هنوز فرصت زیادی برای کاوش و تحقیق وجود دارد. با این حال، کاملاً واضح است که درک عمیق‌تر مشکل را می‌توان با قرار گرفتن در معرض اطلاعات از دیدگاه‌های وسیع‌تر و همچنین با اطلاعات دقیق‌تر که از طریق گرافیک در دسترس‌تر می‌شوند، تقویت کرد. برای تقویت این درک، ابزارهای پشتیبانی تصمیم‌گیری قدرتمند و گروه‌محور مورد نیاز است (آرمسترانگ ۱۹۹۳، یانکوفسکی و همکاران ۱۹۹۷). با این حال، مبادله ذاتی بین پیچیدگی (نمایندگی و قدرت تحلیل) و سهولت استفاده از ابزارهای پشتیبانی تصمیم وجود دارد. اکثر کاربرد ابزارهای پیچیده، با وجود بسیار زیاد، اغلب چالش برانگیزتر، تلاش برای ساخت ابزارهای «کاربرپسند» انجام شده است. این مبادله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که کاربران ابزارهای پشتیبانی تصمیم،افرادی با پیشینه‌های آموزشی و فرهنگی مختلف باشند.نرم‌افزار غیرمتخصص GIS، اغلب ساده‌لوحانه انتظار دارد با مجموعه‌ای از نقشه‌های مجازی کار کند که «درکی عینی و مشترک» دربارة جهان را به تصویر می‌کشد. با این حال، از آنجایی که GIS ریشه در بسیاری از رشته‌ها دارد، استفادة مؤثر از آن، مستلزم دانش قابل توجهی است که نشان می‌دهد «واقعیت‌های متعددی» وجود دارد که باید به تصویر کشیده شود.

جذابیت استفاده از GIS برای پشتیبانی فرایند تصمیم‌گیری مشارکتی، از این یافته ناشی می‌شود که مردم می‌توانند به‌طور متوسط گرافیک‌ها را راحت‌تر از جداول برای بسیاری از انواع مسائل درک کنند. یک تصویر، یک نقاشی و یک نقشة اطلاعات را به‌طور خلاصه‌تر اگر نگوییم، بهتر از جدول اعداد، یک توصیف متنی یا یک معادلة ریاضی منتقل می‌کند (جانورپا،۱۹۸۶،دیکسون،۱۹۸۸) . با این حال، از آنجایی که GIS داده‌های مرجع مکانی را با توابع تحلیلی ادغام می‌کند، برخی از محققان آن را به‌عنوان ساختاری از تفکر پوزیتیویستی که دیدگاه‌های جایگزین از واقعیت را محدود می‌کند، مورد انتقاد قرار داده‌اند که در غیر این صورت، ممکن است گفتمان تصمیم‌گیری را گسترش دهد(لیک،۱۹۹۳). برعکس، دیگران برای قابلیت‌های تحلیلی بیشتر و توابع پشتیبانی تصمیم استدلال می‌کنند(دنشمن،۱۹۹۱) .

هر رویکرد مشارکتی برای تصمیم‌گیری، فرایندی ارگانیک است که از یک گفتمان باز از طریق تجزیه و تحلیل، استدلال و مذاکره پیش می‌رود؛ همان‌طور که در استراتژی کلان خرد در بخش ۲٫۲ توضیح داده شده است.

یک مشکل تصمیم‌گیری فضایی معمولی که خود را به رویکرد مشارکتی می‌رساند، ترکیبی از اجزای ساختاریافته دارد و ممکن است شامل فعالیت‌های تصمیم‌گیری مشارکتی و هماهنگ باشد. GIS فن‌آوری کاملاً توانا به مقابله با مسائل تصمیم‌گیری فضایی ساختاریافته است، اما کمتر قادر به مقابله با بخش‌های بدون ساختار یک مسئله است؛ به همین دلیل است که برخی از تحقیقات در سیستم پشتیبانی تصمیم فضایی همچنان بر روی فرایند تعامل تمرکز می‌کنند. در حال حاضر، برخی پیشرفت‌ها در توسعة ابزارهای پشتیبانی برای تصمیم‌گیری فضایی مشارکتی مشهود است. توسعة ابزارها به سه شکل پیشرفته است که با ترتیبات مختلف مکان و زمان تعریف شده است. در جلسة همان مکان / هم‌زمان، جنبه‌های فنی استفاده از فن‌آوری GIS توسط تحلیل‌گر GIS که همچنین، نقش رانندة انسانی (کسی که عملیات سیستم را هدایت می‌کند) دارد، انجام می‌شود؛ در حالی که دستورکار و جنبه‌های سازمانی توسط تسهیل‌کنندة جلسه (فابر و همکاران ۱۹۹۵، یانکوفسکی و همکاران ۱۹۹۷) مدیریت می‌شود. دو ترتیب دیگر، بر یک مکان/ زمان متفاوت و جلسات در مکان‌های مختلف/ زمان‌های متفاوت (یانکوفسکی و استاسیک، ۱۹۹۷) تمرکز دارند. آن‌ها چالش‌های فن‌آوری در مدیریت ارتباطات و چالش‌های روش‌شناختی را در توسعة قابلیت‌های خودکار جایگزین تخصص انسانی ایجاد می‌کنند. آن‌ها همچنین به ابزارهایی نیاز دارند که به کاربران غیرمتخصص اجازه می‌دهد تا وظایف تحلیلی را برابر با کارهایی که توسط متخصصان انجام می‌شود، انجام دهند.

ساختار ۵: فرایند گروهی: یکی از جنبه‌های فرایند گروهی به تبادل ایده به‌عنوان تعامل اجتماعی مربوط می‌شود (کمپبل و ماسر ۱۹۹۵، دیسانتیس و پول ۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲،‌مک‌گراث ۱۹۹۰، ساسکیند و فیلد ۱۹۹۶، رن، وبلر، ویدمن،۱۹۹۵). این فرایند به نوع ایده‌ها در مورد مسائل، نحوة وارد شدن آن‌ها به گفتگو و نحوة تأثیرگذاری این ایده‌ها در جهت تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. چندین محقق راه‌های مختلفی را برای توصیف فرایند گروهی ایجاد کرده‌اند که به موقعیت‌های تصمیم‌گیری جغرافیایی مرتبط است. هریک از این رویکردها می‌تواند به‌عنوان پایه‌ای برای توسعة طرح‌های کدگذاری برای تحقیقات تجربی، مشابه آنچه توسط نییرجس و همکاران ارائه شده است، استفاده شود. (۱۹۹۸).

رن، وبلر و ویدمن (۱۹۹۵) از مفاهیم دسترسی، شایستگی ارتباطی و انصاف ارائه‌شده توسط هابرماس (۱۹۸۴)، برای ارزیابی هشت استراتژی مشارکتی در ارتباط با گفتمان محیطی استفاده کردند.ما ارزیابی آن‌ها را تطبیق دادیم و هر استراتژی را از نظر اعداد رتبه برای ویژگی‌های سه مفهوم به تصویر می‌کشید. از نظر «دسترسی به بیان یک ایده»، دسترسی به گفتمان می‌تواند در مورد کمیته‌های مشاورة شهروندان (با رتبه‌بندی ۱) بسیار محدود یا در مورد گروه‌های مطالعاتی هلندی (با رتبة ۷) بسیار باز باشد. اینکه آیا مشخصة فازهای فعالیت خرد کلان خاصی در یک پروژه، به‌عنوان مثال در بخش ۲٫۲، دربرگیرندة سطحی از محدودیت است یا خیر، موضوع پروژه و جلسة خاص است.

رن، وبلر و ویدمن (۱۹۹۵) از مفهوم شایستگی ارتباطی هابرماس برای توصیف توانایی راهبردهای مشارکتی برای حمایت از انواع مختلف گفتمان استفاده کرده و به شرکت‌کنندگان توانایی به اشتراک گذاشتن ایده‌ها از طریق سبک‌های زبانی را ارائه کردند. چهار نوع گفتمان مشخص شد: تبیینی، نظری، عملی و درمانی (رتبة ۱ نشان‌دهندة توانایی کم و رتبة ۷ نشان‌دهندة توانایی قابل توجه). گفتمان توضیحی شامل اصطلاحات، تعاریف، دستور زبان و استفادة روزمره از زبان است. فرایند گروهی باید به مکالماتی اجازه دهد که به وقایع دنیوی به زبان روزمره اشاره می‌کنند. گفتمان نظری مشتمل بر ارجاع به مطالعات علمی در جهان عینیت‌یافته است. فرایندهای گروهی همچنین، باید امکان ارجاع به جزئیات مسائل پیچیده را که در قالب زبان‌های فنی (مبتنی بر رشته) توصیف شده‌اند، فراهم کنند. گفتمان عملی، شامل نیازهای اجتماعی و اشکال مناسب (هنجارها) تعامل اجتماعی است. فرایندهای گروهی باید از تعامل اجتماعی حمایت کنند که بر اساس قراردادهایی که افراد از تجربیات روزمرة خود می‌شناسند، ایجاد می‌شود. گفتمان درمانی به ذهنیت گوینده از نظر صداقت و صحت ادعاها اشاره می‌کند. بدون شک، تضاد در موقعیت‌های پیچیده‌ای که ارزش‌ها متفاوت است، به وجود می‌آید. مقابله با آن تعارضات را می‌توان با اجازة گفتمان درمانی کنترل کرد.

استراتژی در همة شایستگی‌ها بهترین کار را دارد. این استراتژی‌ها چگونه انواع خاصی را تشویق می‌کنند؟ فرایند گروهی برای انواع خاصی از وظایف مشکل که بر انواع خاصی از نتایج تأثیر می‌گذارد، هنوز موضوع تحقیقات تجربی است.

استرن و فاینبرگ (۱۹۹۶)، کمیسیون شورای ملی تحقیقات ایالات متحده را در یک بحث در مورد فرایند رفتاری- اجتماعی و گروهی درگیر با درک ریسک در موقعیت‌های تصمیم‌گیری پیچیده رهبری کردند. آن‌ها فرایندی به نام «رویکرد تصمیم تحلیلی- مشاهده‌ای» را ترکیب کردند. این فرایند اجزای گفتگوی مشورتی را با تحقیقات تحلیلی در مورد موقعیت‌های خطرآفرین ترکیب می‌کند. اگر بتوان طرح‌های کدگذاری مناسبی مشابه آنچه برای توابع تصمیم ارائه‌شده توسط نییرجس و همکاران ارائه شد توسعه داد (۱۹۹۸)، این دو ویژگی موقعیت‌های خطرآفرین را می‌توان برای توصیف فرایند گروهی در موقعیت‌های تصمیم‌گیری مستعد استفاده کرد. هر مشخصه را می‌توان در جنبه‌های مربوط به مراحل مشورت و مراحل تحلیلی باز کرده و برای جزئیات ویژگی فرایند گروه استفاده کرد. جای تعجب نیست، فرایند تصمیم‌گیری مؤثر، موضوعی است که توسط نظریة ارزش‌های رقابتی (ریگان و روهربا ۱۹۹۰) مورد بررسی قرار می‌گیرد که می‌تواند برای توصیف فرایند گروهی استفاده شود. چهار دیدگاه در مورد فرایندهای تصمیم‌گیری مؤثر با استفاده از سه بعد توصیف شده است که شامل دیدگاه‌ اجتماعی، تجربی، سیاسی و عقلانی هستند. ابعاد عبارت‌اند از: «انعطاف‌پذیری یا کنترل» فرایند، تمرکز مبتنی بر «داخلی یا بیرونی» بر فعالیت گروهی و «معیارهای فرایند (متوسط) در مقابل معیارهای نتایج (پایان)» برای جهت‌گیری. هر دیدگاه مجموعة خاصی از ارزش‌ها را ایجاد می‌کند تا آن فرایند را به تلاشی ارزشمند تبدیل کند. دیدگاه توافقی انعطاف‌پذیری و تمرکز درونی را ارتقا می‌دهد و معیارهای اثربخشی آن، فرایند مشارکتی و پشتیبانی از تصمیم است. ارزش‌های ناشی از چنین دیدگاهی، عبارت‌اند از: دیالکتیکی- تعارضی، وجودی، دلسوزانه و احساسات و سازش اجتماعی. یک دیدگاه تجربی، کنترل و تمرکز مبتنی بر درونی را ارتقا می‌دهد و معیارهای اثربخشی آن، فرایند مبتنی بر داده و پاسخگویی تصمیم است. ارزش‌هایی که با چنین دیدگاهی ایجاد می‌شوند، عبارت‌اند از: استقرایی- قیاسی، تجربی، موضوع واقعیت و استفاده از اطلاعات. دیدگاه سیاسی انعطاف‌پذیری و تمرکز مبتنی بر بیرونی را ارتقا می‌دهد و معیارهای اثربخشی آن، فرایند سازگار و مشروعیت تصمیم است. ارزش‌های ایجادشده به صورت ترکیبی- بازنمایی، تفسیری، بینش‌گرایانه، واقع‌گرایی و منابع هستند. دیدگاه منطقی با معیارهای اثربخشی که فرایند هدف‌محور و کارایی تصمیم است، کنترل و تمرکز بیرونی را ارتقا می‌دهد. ارزش‌های ایجادشده عبارت‌اند از: عقلانیت صوری-قیاسی، عقلانی، منطقی و ذهنی. این دیدگاه‌ها با توجه به استراتژی تصمیم‌گیری خاص متقابلاً منحصربه‌فرد نیستند، اما برخی از دیدگاه‌ها ممکن است یافت شوند؛ همچنین، می‌توان برای توصیف فرایند گروهی به شکل مشابه کدهایی ساخت.

روشی به صلاحیت ارتباطی و تحلیلی – مشورتی فرایندها جنبة دوم فرایند گروهی بر مدیریت جریان کار مشارکتی متمرکز است که به ساختاردهی به مراحل مربوط شده یا به یک دستورکار از پیش تعیین‌شده یا یک دستورکار باز یا مخلوطی از هر دو (کمپبل و ماسر ۱۹۹۵، دیسانتیس و پول ۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲،‌مک‌گراث ۱۹۹۰، ساسکیند و فیلد ۱۹۹۶، رن، وبلر، ویدمن،۱۹۹۵). ارتباط می‌یابد. هنگامی که یک گروه بر روند خود نظارت می‌کند، به احتمال زیاد در مسیر باقی می‌ماند (پول و راث ۱۹۸۹). رن، وبلر و ویدمان (۱۹۹۵) عادلانه بودن استراتژی‌های مشارکت را برحسب سه معیار توصیف کردند: دستورکار و قوانین، اعتدال و اجرای قوانین و بحث (با رتبة ۱ که نشان‌دهندة توانایی سطح پایین مدل و رتبه‌بندی است. از ۷ که نشان‌دهندة توانایی بالای استراتژی است؛ دستورکار و قانون‌گذاری با چه کسی در تنظیم دستورکار و قوانینی که گروه بر اساس آن تعامل خواهد داشت، شرکت می‌کند. اعتدال و اجرای قوانین به این موضوع می‌پردازد که آیا فرایند گروه تسهیل می‌شود و آیا تسهیل‌کننده قوانینی را که ایجاد شده، اجرا می‌کند یا خیر. بحث شامل درجه‌ای است که همة کسانی که تحت تأثیر تصمیم قرار می‌گیرند، در این فرایند صحبت می‌کنند. فرایند گروهی که منصفانه باشد، حق اساسی در دموکراسی مستقیم است. تعدادی از مشکلات پیچیدة عمومی- خصوصی از طریق دموکراسی مستقیم مورد بررسی قرار می‌گیرند و بیشتر آن‌ها از طریق فرایند دموکراتیک نمایندگی حل می‌شوند. با این حال، به نظر می‌رسد یکی از مسائل مهم، این است که دموکراسی نمایندگی مانند گذشته عمل نمی‌کند (کوئن، هویتما و اوتول ۱۹۹۸)؛ بنابراین، به نظر می‌رسد موقعیت‌های تصمیم‌گیری مشارکتی در حال افزایش است.

استراتژی‌های مشارکت، هریک از مراحل کلان را زمینه‌سازی می‌کنند. فرایند گروهی از طریق تعیین دستورکار برای موقعیت‌های تصمیم‌گیری . با این حال، این همان استراتژی تصمیم‌گیری توصیف‌شده در بخش ۲٫۲ نیست. استراتژی تصمیم‌گیری به‌جای یک دستورجلسه، شبیه به دستورکار پروژه است. مثال استراتژی تصمیم‌گیری به دنبال آنچه در رن و همکاران (۱۹۹۳) گزارش شده است، شامل توسعة ارزش‌ها و معیارها و طراحی مجموعه‌ای از گزینه‌ها است که راه‌حل‌های بالقوه را بررسی کرده و ارزیابی آن گزینه‌ها برای پیشنهاد یک انتخاب را ارائه می‌دهد. برای هریک از وظایف فاز کلان، می‌توان دستورکاری برای انجام یک کار تنظیم کرد. همان‌طور که در بخش ۲٫۲ مورد بحث قرار گرفت، بهارگاروا، کریشنان و وینستون (۱۹۹۴) از مراحل تصمیم‌گیری سیمون (۱۹۷۷) در جمع‌آوری، سازماندهی، انتخاب و بررسی اطلاعات استفاده کردند تا توضیح دهند که فرایند تصمیم‌گیری خرد، چگونه برای مراحل کلان یک تصمیم کار می‌کند. این مراحل فاز- فعالیت یک نمایش «عمومی» را از آنچه باید انجام شود، ارائه می‌دهد. با این حال، هر گروهی دستورکار خود را برای اجرای کار تعیین می‌کند و ما در اینجا، انتظار هیچ چیز متفاوتی را نداریم؛ بنابراین مراحل کلی فعالیت فاز، یک رویکرد هنجاری را نشان می‌دهد که می‌تواند در تحقیقات تجربی برای مقایسة توالی‌های فعالیت فاز با آنچه در واقع رخ می‌دهد، استفاده شود. سیستم‌های کدگذاری که در بالا به آن‌ها اشاره شد، می‌توانند به روشی مشابه آنچه توسط نییرجس و همکارانش (۱۹۹۸)توضیح داده شده است، توسعه یابند.

سومین جنبه از فرایند گروهی، رفتار شرکت‌کنندگان نسبت به یکدیگر است. این مربوط به روابط کاری است که با تبادل ایده‌ها و ادامة فرایند تصمیم‌گیری توسعه می‌یابد(کمپبل و ماسر ۱۹۹۵، دیسانتیس و پول ۱۹۹۴، مک گراث ۱۹۸۴، وود و گری ۱۹۹۱،هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران. ۱۹۸۳، رایفا ۱۹۸۲،‌مک‌گراث ۱۹۹۰، ساسکیند و فیلد ۱۹۹۶، رن، وبلر، ویدمن،۱۹۹۵). رفتار ذی‌نفعان، شامل تعارض مورد مطالعه قرار گرفته است و تمایز ایده و ادغام هر دو مهم هستند (دیسانتیس و پول ۱۹۹۴، ساسکیند و کریوکشانک،۱۹۹۴،اوبرمیر،۱۹۸۷،پینتو،۱۹۹۴).

معرفی GIS را به‌عنوان تشویق بیشتر درگیری بین گروه‌ها به‌جای کمتر می‌بینند. (نییرجس و جانکوسکی،۲۰۰۱) تعارض گروهی را در حمایت از تصمیم‌گیری برای انتخاب سایت توسعة مجدد زیستگاه بررسی کردند.

ساختار ۶: نفوذ اضطراری: یکی از جنبه‌های این ساختار، ظهور نفوذ اطلاعات فنی- اجتماعی است (کالکینز و اوبرمایر ۱۹۹۱، دیسانکتیس و پول ۱۹۹۴، دیکنسون ۱۹۹۰، هیلی ۱۹۹۵، کونروتر و همکاران، ۱۹۸۳).

اگرچه قابلیت‌های فن‌آوری مختلفی با توجه به طراحی یک سیستم توسط نرم‌افزار و سخت‌افزار ارائه می‌شود، برخی دیگر از ساختارهای نوظهور ممکن است در طول پردازش اطلاعات آشکار شوند. ظهور ساختارهای فنی- اجتماعی، مانند طرح‌های جدید نقشه یا طراحی پایگاه داده، ممکن است در ساختاردهی اطلاعات بیشتر به یک گروه کمک کند. با این حال، چنین ظهوری می‌تواند درک اطلاعات را در طولانی‌مدت آسان‌تر یا دشوارتر کند؛ درنتیجه، ظهور ساختارهای اطلاعاتی اجتماعی- فنی تأثیر نسبتاً مهمی بر اطلاعاتی دارد که یک گروه از مرحلة فعالیت به مرحلة فعالیت دیگر می‌پردازد (دیسانکتیس و پول ۱۹۹۴).

جنبة دوم این سازه، ظهور شرکت‌کنندة گروهی است نفوذ (دنسانتیکس و پول ۱۹۹۴، هیلی ۱۹۹۵، رن، وبلر و ویدمن ۱۹۹۵، رابرتز و بردلی ۱۹۹۱، وود و گری ۱۹۹۱). درک بهتر ارزش‌ها، اهداف و باورها از طریق گفتگوی شرکت‌کنندگان آشکار می‌شود (رن، وبلر و ویدمان، ۱۹۹۵، وود و گری، ۱۹۹۱).

ممکن است شرکت‌کنندگان دیدگاه‌های خود و/ یا دیدگاه‌های دیگران را در رابطه با ارزش‌ها، اهداف و باورها روشن کرده و ممکن است در حین گفتگو با دیگران، دیدگاه‌های خود را دربارة حوزة موضوعی روشن یا مخدوش کنند. بدون شک، دیدگاه‌های یکدیگر در رابطه با نظر محترمانه دربارة آنچه دیگران می‌گویند، اصلاح می‌شود (وود و گری ۱۹۹۱). اعتماد به یکدیگر ممکن است در نتیجة تبادل نظر تغییر کند. کسانی که استفاده از فن‌آوری را تشویق می‌کنند، می‌توانند بر احساساتی که شرکت‌کنندگان در رابطه با استفادة مداوم از آن ایجاد می‌کنند، تأثیر بگذارند.

جنبة سوم این سازه، ظهور نفوذ اجتماعی- نهادی است که به چگونگی استفاده از قوانین یا هنجارها و حذف یا تقویت آن‌ها در طول فرایند تصمیم می‌پردازد(دنسانتیکس و پول ۱۹۹۴،هیلی،۱۹۹۵،رابرت و بریدلی،۱۹۹۱، وود و گری، ۱۹۹۱).شفاف‌سازی دستورات و مشکل مورد بحث می‌تواند منجر به تمرکز مجدد فعالیت برای هر کار خاص شود. در مورد دستورکارها، می‌توان از قوانینی استفاده کرد تا مکالمه را در مسیر درست نگه دارد یا آن را از مسیر خارج کند. ظهور قوانین جدید در مورد نحوة ارتباط افراد در طول مشارکت، مسیر تعامل را تغییر می‌دهد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانهدربارهتماسارتباط با ما