طراحی نقشه کشی
هدف یادگیری
هدف این بحث آشنایی نقشهبرداران با اصول اولیه طراحی نقشه است که به ایجاد نقشههای مؤثر کمک میکند.
علاوه بر استفاده مؤثر از رنگها و نمادها، یک نقشه طراحیشده بهخوبی توانایی ارتباط اطلاعات مکانی را با بیننده به طور قابل توجهی افزایش میدهد. استفاده هوشمندانه از عناصر نقشه، تایپوگرافی/برچسبها و اصول طراحی موجب ایجاد نقشههایی میشود که سردرگمی را به حداقل رسانده و قابلیت تفسیر را به حداکثر میرسانند. همچنین، استفاده از این مؤلفهها باید بر اساس درک دقیق هدف نقشه، مخاطبان هدف، موضوع، مقیاس و روش تولید/بازتولید هدایت شود.
عناصر نقشه
بحث”اصول نقشهبرداری”، “رنگ” و “نمادشناسی” به بررسی متغیرهای بصری ویژه ویژگیهای فضایی یک نقشه پرداختهاند. با این حال، یک نقشه از بسیاری دیگر از عناصر نیز تشکیل شده است که فراتر از ویژگیهای فضایی بوده و هر یک به طور قابل توجهی به تفسیرپذیری و انسجام نقشه کمک میکنند. این مبحث به تشریح عناصر اصلی نقشه که باید در یک نقشه “کامل” گنجانده شوند، میپردازد. بر اساس راهنماییهای Slocum و همکاران (۲۰۰۵) در کتاب کارتوگرافی موضوعی و تجسم جغرافیایی، این عناصر به ترتیبی منطقی که باید در نقشه قرار گیرند فهرست شدهاند (شکل ۹٫۱۶ “نقشه ایالات متحده که عناصر مختلف نقشه را نشان میدهد”).
۱٫ خط قاب
اولین ویژگی که باید در طرح نقشه قرار گیرد، خط قاب است. این خط مرز کلی نقشه را تشکیل میدهد و تمام عناصر نقشه را در بر میگیرد. تمام اجزای نقشه باید بهطور متوازن در داخل این قاب قرار گیرند. برای ایجاد تعادل در نقشه، باید از فضای خالی بیش از حد یا تراکم زیاد اطلاعات اجتناب کرد. علاوه بر خطوط قاب، خطوط منظم که برای جداسازی بخشهای مختلف نقشه به کار میروند، باید ضخامت یا نوع متفاوتی داشته باشند تا از سایر ویژگیها متمایز شوند.
۲٫ منطقه نقشهبرداری شده
منطقه نقشهبرداری شده بخش اصلی جغرافیایی نقشه است که شامل تمام ویژگیها و نمادهای مورد استفاده برای نمایش پدیدههای فضایی است. این منطقه معمولاً با یک خط منظم مرزبندی میشود.
۳٫ Inset ها
Inset ها به عنوان مناطق نقشه ثانویه در نظر گرفته میشوند که معمولاً در داخل خطوط منظم قرار دارند. این بخشها باید از سایر ویژگیهای نقشه تمایز داشته باشند. Inset ها اغلب بهمنظور نشان دادن یک منطقه خاص در نقشه اصلی به کار میروند، مانند نشان دادن موقعیت یک شهرستان در داخل مرز ایالتی بزرگتر. این ابزار در نقشههای کشوری مانند ایالات متحده برای نشان دادن ایالتهایی همچون آلاسکا و هاوایی کاربرد دارد.
۴٫ عنوان نقشه
تمام نقشهها باید عنوان داشته باشند. عنوان باید به وضوح و اختصار هدف نقشه را بیان کرده و به طور خاص مخاطبان هدف را در نظر بگیرد. این عنصر باید بزرگترین فونت روی نقشه باشد و در صورت امکان در یک خط قرار گیرد. مکان مناسب برای عنوان در مرکز بالای نقشه است، مگر در موارد خاص.
۵٫ راهنما
راهنما برای تعریف تمام نمادهای استفادهشده در نقشه طراحی شده است. این بخش باید در فضایی سفید قرار گیرد تا سایر بخشهای نقشه را پوشش ندهد.راهنما باید ساده و مختصر باشد و از درج اطلاعات غیر ضروری پرهیز شود. نمادها باید در سمت چپ راهنما قرار گیرند و برای جلب توجه بهتر است یک خط منظم اطراف آن قرار داده شود.
۶٫ انتساب منبع داده
انتساب منبع داده به کاربران این امکان را میدهد که منابع دادهها را بررسی کنند. این اطلاعات باید بهطور مختصر و با فونت ساده ارائه شود و معمولاً به صورت سلسلهمراتبی در پایین نقشه قرار میگیرد.
۷٫ شاخص مقیاس
شاخص مقیاس به بینندگان این امکان را میدهد که ابعاد نقشه را به درستی قضاوت کنند. این عنصر بهویژه هنگام نقشهبرداری از مکانهای بزرگ مانند کشورهای بزرگ یا قارهها اهمیت کمتری دارد، اما برای اندازهگیری فواصل دقیق ضروری است. سه نوع اصلی شاخص مقیاس عبارتند از: کسری نمایشی، مقیاس کلامی و مقیاس میلهای.
۸٫ جهت نقشه
جهت نقشه به بیننده کمک میکند تا جهت نقشه را درک کند. در بیشتر نقشهها، شمال در بالای صفحه قرار دارد، مگر در موارد خاص که دلیل مشخصی برای تغییر جهت وجود داشته باشد. جهت معمولاً با فلش شمال نشان داده میشود که باید ساده و غیر تزئینی باشد.
در مجموع، این عناصر باید بهطور هماهنگ عمل کنند تا هدف یک نقشه واضح، منظم، متعادل و یکپارچه تحقق یابد. بستههای نرمافزاری GIS امروزی امکان دستکاری این عناصر را به راحتی فراهم میآورند، اما باید مراقب بود که از این امکانات با دقت و آگاهی استفاده شود. بخشهای بعدی این راهنما به نحوه ترکیب این عناصر در طراحی نقشه برای حفظ تعادل و وضوح منطقه نقشهبرداری شده خواهند پرداخت.
شکل ۹٫۱۶ نقشه ایالات متحده که عناصر مختلف نقشه را نشان می دهد
تایپوگرافی و قرار دادن برچسب
نوع در تمام عناصر نقشه بهکار میرود و نقشی اساسی در طراحی و خوانایی آن ایفا میکند. از بسیاری جهات، نوع شبیه نمادهای نقشه عمل میکند. تغییرات در رنگ و سایههای تایپوگرافی میتواند سلسلهمراتب بصری متن را تغییر دهد، زیرا متنی که روشنتر است در پسزمینه محو میشود، در حالی که متنی با رنگ تیرهتر به جلو میآید. استفاده از حروف بزرگ و/یا حروف درشت نیز میتواند متن را برجستهتر کند. اندازه بزرگتر فونت به افزایش وزن سلسلهمراتبی نوع کمک میکند، بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که اندازه فونت با اهمیت ویژگی نقشه همخوانی داشته باشد. از استفاده بیش از حد از فونتهای تزئینی، پررنگ و کج خودداری کنید؛ این نوع فونتها ممکن است خواندن متن را دشوار سازند، بهویژه اگر در اندازههای کوچک استفاده شوند. مهمتر از همه، همیشه باید املا و تایپ متن نقشهبرداری خود را دوباره بررسی کنید. پس از یک بار بررسی، دوباره املا را بررسی کنید تا از اشتباهات جلوگیری کنید؛ از اشتباهات تایپی جلوگیری کنید که بعدها موجب پشیمانی شوند.
دیگر گزینههای تایپوگرافی برای تغییر متن شامل استفاده از فونتهای سریف، بدون سریف و نمایش است. در حالی که فونتهای سریف معمولاً برای اسناد مکتوب و متنی که نیاز به خواندن افقی دارند مناسبتر هستند، در نقشهبرداری هرکدام از این گزینهها قابل استفادهاند (Slocum، ۲۰۰۵). از سوی دیگر، فونتهای بدون سریف معمولاً برای نقشههایی که از طریق اینترنت مشاهده میشوند، ترجیح داده میشوند.
کرنینگ یکی از افکتهای تایپوگرافی مؤثر است که فاصله بین حروف مجاور یک کلمه را تغییر میدهد. اگر متن برای فضای موجود بیش از حد بزرگ باشد، کاهش کرنینگ میتواند به بهبود حروفچینی کمک کند. از طرفی، افزایش کرنینگ میتواند برای برچسبگذاری بخشهای بزرگ نقشه مفید باشد، بهویژه هنگامی که از حروف بزرگ استفاده میشود. مشابه کرنینگ، تغییرات در لیدینگ (تلفظ “لِدینگ”) فاصله عمودی بین خطوط متن را تنظیم میکند. پیشرو نباید آنقدر فشرده باشد که خطوط متن روی هم بیفتند، و همچنین نباید آنقدر زیاد باشد که خطوط متن از یکدیگر جدا به نظر برسند.
دیگر جلوههای تایپوگرافی رایج شامل ماسکها، پیامها، سایهها و هالهها هستند (شکل ۹٫۱۷ “اثرات تایپوگرافی”). این افکتها باعث برجستگی و افزایش دید و اهمیت متنی میشوند که بر روی آن اعمال میشوند.
شکل ۹٫۱۷ جلوه های تایپوگرافی
علاوه بر دستورالعملهای عمومی تایپوگرافی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، پیشنهادات خاصی برای تایپوگرافی برچسبهای ویژگیها نیز وجود دارد. بدیهی است که برچسبها باید نزدیک به نمادهای خود قرار گیرند تا بهراحتی و مستقیماً با ویژگیهایی که توصیف میکنند مرتبط شوند. همچنین، برچسبها باید جهتگیری ثابتی داشته باشند تا خواننده مجبور نباشد مدخلهای مختلف را با زاویههای متفاوت بخواند. از قرار دادن بیش از حد برچسبها بر روی سایر ویژگیهای گرافیکی یا تایپوگرافی خودداری کنید. در صورتی که این کار ممکن نباشد، استفاده از افکتهایی مانند هاله، ماسک، callout یا سایه میتواند کمک کند تا متن از پسزمینه تمایز یابد. در نقشههایی که تعداد نمادها زیاد است، اطمینان حاصل کنید که هیچ ویژگی بین نماد و برچسب آن قرار نگیرد.
برای برچسبهای ویژگیهای نقطه، خط و چند ضلعی، دستورالعملهای تایپوگرافی خاصی وجود دارد. بهعنوان مثال، برچسبهای نقطهای نباید از هستهسازی یا پیشروی اغراقآمیز استفاده کنند. اگر از خطوط راهنما (لیدر) استفاده میشود، این خطوط نباید نماد نقطه را لمس کرده و باید فاقد سر فلش باشند. خطوط لیدر باید همیشه با رنگ و ضخامت ثابت در سراسر نقشه نشان داده شوند. در نهایت، برچسبهای نقطهای باید در داخل چند ضلعی بزرگتری که در آن قرار دارند، قرار گیرند. بهعنوان مثال، اگر شهرهای ایلینویز بهعنوان نقاطی در لایهای ایالتی نمایش داده شدهاند، برچسب شیکاگو باید کاملاً در خشکی قرار گیرد و نباید به دریاچه میشیگان برسد. از آنجا که این ویژگی در خشکی قرار دارد، برچسب آن نیز باید در همان قسمت باشد.
برچسبهای ویژگیهای خطی باید بالای ویژگیهای مرتبط با آنها قرار گیرند، اما نباید آنها را لمس کنند. در صورتی که ویژگی خطی پیچیده و پرپیچ و خم باشد، برچسب باید روند کلی ویژگی را دنبال کرده و تلاش نکند با هر پیچ و تاب خاص آن هماهنگ شود. اگر ویژگی خطی طولانی باشد، میتوان ویژگی را چندین بار در طول آن برچسبگذاری کرد. برچسبهای خطوط باید همیشه از چپ به راست خوانده شوند.
برچسبهای چندضلعی باید تا حد امکان در مرکز ویژگی قرار گیرند. اگر تأکید بیشتری مورد نظر باشد، استفاده از حروف تمام بزرگ میتواند مؤثر باشد. اگر از حروف تمام بزرگ استفاده میشود، هستهسازی و پیشروی اغراقآمیز نیز میتواند برای افزایش اهمیت سلسلهمراتبی ویژگی مناسب باشد. در صورتی که ویژگی چندضلعی برای گنجاندن متن به اندازه کافی بزرگ نباشد، میتوان آن را بهعنوان یک نماد نقطهای برچسبگذاری کرد. با این حال، برخلاف برچسبهای نقطهای، خطوط رهبر باید فقط وارد ویژگی شوند و آن را لمس نکنند.
طراحی نقشه
طراحی نقشه فرآیندی پیچیده است که در آن نقشهکش با انتخابهای متعددی روبهرو میشود. گروه طراحی انجمن کارتوگرافی بریتانیا در تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۹ پنج «اصول طراحی کارتوگرافی» را به عنوان راهنما منتشر کرد. این اصول و توضیحات مختصر هر یک به شرح زیر است:
مفهوم پیش از تدوین
قبل از آغاز فرآیند واقعی نقشهبرداری، باید درک روشنی از مفهوم و هدف نقشه وجود داشته باشد. همچنین، هیچ راهی برای تعیین اطلاعاتی که باید در نقشه گنجانده شوند، بدون اینکه ابتدا مخاطب نهایی و نحوه استفاده از نقشه مشخص شود، وجود ندارد. نقشهای بدون هدف برای هیچکس مفید نخواهد بود.
سلسلهمراتب با هماهنگی
ویژگیهای مهم نقشه باید بهوضوح برجسته شوند، در حالی که ویژگیهای کماهمیت باید در پسزمینه محو شوند. ایجاد هماهنگی بین نمایشهای اصلی و ثانویه در نقشه منجر به ایجاد محصولی با کیفیت میشود که به بهترین شکل ممکن با نیازهای مخاطبان تطابق دارد.
ساده سازی
پس از تکمیل نقشه، وسوسهانگیز است که اطلاعات زیادی به نمای گرافیکی اضافه کنیم. در عمل، بهتر است از شلوغی بیش از حد خودداری کنیم. همانطور که یک کلید ارتباطی خوب باید مختصر باشد، یک نقشه موفق نیز باید ساده و بدون اضافات باشد. نقشه زمانی کامل است که هیچ ویژگیای برای بهبود آن قابل حذف نباشد. در اینجا «کمتر، بیشتر است» بهخوبی مصداق پیدا میکند.
حداکثر اطلاعات با حداقل هزینه
هدف نقشه انتقال بیشترین مقدار اطلاعات با کمترین تلاش تفسیری از سوی کاربر است. طراحی نقشه باید طوری باشد که روابط پیچیده فضایی بهراحتی و در یک نگاه قابل درک باشند.
احساسات را درگیر کنید تا درک را تقویت کنید
نقشههای خوب اساساً آثار هنری هستند. تمام اصول هنری و زیباییشناختی که در این فصل بیان شدهاند، در خدمت ایجاد واکنشهای عاطفی از سوی بیننده هستند. اگر بیننده واکنشهای احساسی به نقشه نداشته باشد، پیام نقشه بهطور کامل منتقل نخواهد شد.
در نهایت، باید بهطور فزایندهای روشن شود که انتخابهای نقشهبرداری که در طول فرآیند طراحی صورت میگیرد، بهاندازه دادههای نقشه تأثیر زیادی بر تفسیر نقشه دارد. به نقل از مارک تواین: «سه نوع دروغ وجود دارد: دروغ، دروغ لعنتی، و نقشه.» نقشهنگاران توانایی استفاده (یا سوءاستفاده) از اصول نقشهبرداری برای نمایش (یا ارائه نادرست) دادههای مکانی را دارند. اکنون این شما هستید که باید ابزارهای ارائهشده در این کتاب را بهخوبی درک کنید و از قدرت نقشهها برای روشنسازی مسائل فضایی که با آنها روبهرو هستید، بهرهبرداری کنید.
خوراکی های کلیدی
عناصر نقشه که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از: خط منظم، خط فریم، منطقه نقشهبرداری شده، ورودی، عنوان، راهنما، منبع داده، مقیاس و جهت.
مانند نمادشناسی، تایپوگرافی و انتخاب های برچسب گذاری تأثیر عمده ای بر تفسیرپذیری نقشه شما دارند.
طراحی نقشه اساساً یک تلاش هنری است که بر اساس چند اصل نقشهکشی بنا شده است. دانستن این اصول به شما این امکان را می دهد که نقشه هایی را ایجاد کنید که ارزش دیدن داشته باشند.
تمرینات
آنلاین شوید و نقشهای را بیابید که از تمام عناصر نقشه شرح داده شده در این فصل استفاده میکند.
آنلاین شوید و دو نقشه را پیدا کنید که حداقل دو اصل متفاوت طراحی نقشهکشی را نقض میکنند. نحوه بهبود این نقشه ها را توضیح دهید.