۶٫۳٫۳یافتههای مربوط به در دسترس بودن ساختارها برای رسیدگی به نگرانیهای جغرافیایی
گزاره ۳ در مورد در دسترس بودن و روح ساختارهای اطلاعات جغرافیایی (ساخت ۳) است که بر تخصیص چنین ساختارهایی تأثیر میگذارد (ساخت ۴). برای پرداختن به این موضوع، در گزاره ۳، سؤال ۱ میپرسیم که «ساختارهای اطلاعات جغرافیایی در چه وظایفی و توسط چه گروههایی تخصیص مییابد؟» درخواست پروژه ارسالشده به PSRC، مستلزم گنجاندن یک نقشه است، اما این نقشه میتواند از هر نوعی باشد؛ از جمله فرمت چاپی تا زمانی که زمینه جغرافیایی پروژه را فراهم کند. درنتیجه، فقدان یک چارچوب واحد و استاندارد، کامپایل پروژهها را در چارچوب مرجع یکسان دشوار میکند. با وجود این دشواری، نگرانی جغرافیایی قابل توجهی در این فرایند به رسمیت شناخته شده است؛ زیرا فراخوان پروژهها بیان میکند که «میزان تأثیرات» مربوط به دوره زمانی، افرادی که سود میبرند و جغرافیا (مکان) است. تأثیر جغرافیایی بهعنوان یکی از سه نگرانی اساسی شناخته میشود؛ زیرا تداوم امتیازدهی تأثیر از «منطقهای» تا «محلی» متغیر است. با تأثیرات منطقهای، امتیاز بالاتری دریافت میکند. معیارهای امتیازدهی دقیق، «دسترسی» و «شکل شهری» پیامدهای جغرافیایی مستقیم دارند. دادههای جغرافیایی در محاسبه امتیازات پروژه استفاده میشوند، اما توانایی مشاهده این پتانسیل به دلیل عدم وجود چارچوب مرجع فضایی واحد که بر اساس آن پروژهها را گردآوری میکند، تا حدودی پنهان میماند. درنتیجه، زمانی که از وظیفه ۲٫۳ امتیاز پروژه به ارزیابی اولیه وظیفه ۲٫۴ منتقل میشود (زمانی که امتیازات پروژه برای اولین بار در چارچوب نگرانیهای خطمشی بررسی میشوند)، پروژهها در رتبهبندی عددی فهرستبندی شده و به صورت متنی توصیف میشوند. لیستهای امتیازدهی و توضیحات مشابه برای چندین نکته گذشته استفاده شده است.
در گزاره ۳ سؤال ۲، میپرسیم که «اگر روح ساختارهای اطلاعات جغرافیایی، فراهم کردن دسترسی همدیگر به اطلاعات است، چرا با توجه به اینکه این فرایند دارای چنین پیامدهای جغرافیایی قابل توجهی است، فناوری اطلاعات جغرافیایی در فرایند تصمیمگیری تخصیص کمی دارد؟» در طی مصاحبههای حضوری با کارکنان PSRC، آنها به ارزش استفاده اشاره کردند نقشهها را در صورتی که توانایی انجام این کار را داشتند . PSRC در حال حاضر، توانایی مدیریت دادههای اساسی را ندارد تا بهراحتی همه پروژهها را به نمایش نقشه واحدی برساند. به نظر میرسد که بخشی از مشکل ارجاع مدیریت دادهها، فنی و بخشی دیگر نهادی باشد. سفارشی کردن نرمافزار تجاری خارج از قفسه، برای رسیدگی به نگرانیهای ارجاع مکانی زمان میبرد. یک تلاش برای انعقاد قرارداد جهت حل مشکل، منجر به راهحل جزئی شد؛ بنابراین، علاقه به ارائه بیشتر تلفیقی و جغرافیایی وجود دارد. ما در بخش ۶٫۴، به این موضوع با جزئیات بیشتری میپردازیم.
نگرانی در مورد «تأثیر کلی پروژه بر سیستم حملونقل» در نظر گرفته نشده است. پرداختن به چنین نگرانیهایی، نیازمند مقیاس چندگانه از تحلیل و بررسی است. پروژهها به صورت فردی انجام میشوند؛ یعنی هیچ تحلیل بین پروژهای با استفاده از فناوری کامپیوتری انجام نمیشود، بهجز تجزیه و تحلیل انطباق کیفیت هوا. اگر تجزیه و تحلیل حملونقل بین پروژهای انجام شود، شاید شرکتکنندگان بیشتری خواستار استفاده از فناوری اطلاعات جغرافیایی شوند. با این حال، بازه زمانی تولید و ارزیابی اطلاعات بسیار کوتاه است و احتمالاً تجزیه و تحلیل دقیق، منجر به کسب اطلاعات قابل توجهی نمیشود.
۶٫۳٫۴ یافتن ساختارهای مناسب در طول فرایند تصمیمگیری
قضیه ۴ در مورد تخصیص ساختارها (ساخت ۴)، بهعنوان مثال، قوانین و/ یا نقشهها یا جداول و نحوه تأثیر آنها بر مدیریت کار است (ساخت ۵). در گزاره ۴، سؤال ۱، میپرسیم که «ساختارهای اساسی و/ یا ساختارهای اطلاعاتی، چگونه بر مدیریت کار تأثیر میگذارند؟» بهطور کلی، ایجاد یک ساختار منجر به توسعه ساختار دیگری میشود؛ بنابراین، هر وظیفه/ فرعیه به یک محصول اطلاعاتی منجر میشود تا محصول اطلاعاتی بعدی را راهنمایی/ انگیزه کند. دو نوع ساختار وجود دارد؛ از اینرو، تأثیراتی که باید در نظر گرفته شوند، شامل ساختارهای اساسی (اداری) و ساختارهای اطلاعات فنی است.
ساختارهای اساسی بر ایجاد سایر ساختارهای اساسی یا ساختارهای اطلاعات فنی تأثیر میگذارند، هرگز برعکس؛ یعنی چارچوب سیاست منجر به ایجاد سند فراخوان پروژهها میشود. صدا زدن سند برای پروژهها ، منجر به ایجاد فرایند درخواست پروژه میشود. داشتن سیاستی که بهخوبی اندیشیده شده باشد، فرایند را بهطور سیستماتیک هدایت میکند. همه میدانند که چه وظایفی قرار است در چه زمانی انجام شود؛ بنابراین، هماهنگی در طول فرایند واضح است. برای آن دسته از حوزههای قضایی که از اولویتبندی ناراضی هستند، یک فرایند تجدیدنظر در سند ارائه شده است.
با توجه به تأثیر ساختار اطلاعات، یک ماتریس امتیازدهی معتبر، ارزیابی امتیازدهی پروژهها را آسانتر میکند. ماتریس امتیازدهی معتبر، موردی است که با اجماع استفاده میشود؛ بنابراین، اگر تمام اطلاعات برنامه تکمیل شود، امتیازدهی پروژهها آسانتر است.
پس از امتیازدهی به پروژهها، امتیازها به دست میآیند احساس «ترکیب فنی». این ترکیب فنی، اولویتها را در دور اول تعیین میکند. پس از ارزیابی امتیازات و اختصاص پروژهها به دستههای اولویتدار، ارزیابی سیاستمدار انجام میشود. ارزیابی پروژه بر اساس مقولههای خطمشی، دیدگاه «تصویری بزرگ» از مشکل است. از طریق سیاست وزندهی امتیازها، «لیست اولویت» پروژهها تشکیل میشود. این لیست با عموم به اشتراک گذاشته میشود.
نظرات عمومی در مورد لیست اولویت، توسط هیئت سیاست حملونقل (TPB) در نظر گرفته میشود. TPB هنگام طراحی توصیه خود، دیدگاهها را در نظر میگیرد. توصیهها برای تصمیمگیری نهایی بهعنوان رسمیسازی آرایه پروژه TIP به هیئت اجرایی منتقل میشود.
در گزاره ۴ سؤال ۲، میپرسیم که «چه توابع تصمیمگیری در فرایند رخ میدهد و آیا نظم کلی در فرایند وجود دارد؟» همانطور که در جدول ۶٫۶ نشان داده شده است، براساس طبقهبندی Simon (1979) از عملکردها (هوش، طراحی، انتخاب، بررسی) برای تصمیمگیری سازمانی، هر وظیفه در موقعیت کلی تصمیم میتواند با یک نوع عملکرد تصمیم مرتبط باشد.
جالب است که به ماهیت تکرارشونده تعبیهشده فرایند، همانطور که در ادبیات تصمیمگیری سازمانی توسط Bhargava فرض شده است، اشاره کنیم. کریشنان و وینستون (۱۹۹۴) . با این حال، فرایند کلی بر اساس ساختار تصمیمگیری کلان پیشنهادشده در فصل ۲ است.
۶٫۳٫۵یافتههای مربوط به نتایج تصمیمگیری
قضیه ۶ در مورد تأثیری است که تخصیص ساختارها (سازه ۴) و مدیریت وظایف بعدی (سازه ۵) بر نتایج تصمیمگیری (سازه ۷) دارند. در گزاره ۶ سؤال ۱، میپرسیم که «نتایج تصمیمگیری به چه صورت تحت تأثیر مدیریت وظیفه است؟»
جدول ۶٫۶ توابع در وظایف تصمیمگیری
در مورد نوع سازههای اساسی در نظر گرفته شده؟ هر کار فرعی دارای نتایج میانی است که بر نتایج کلی تأثیر میگذارد. از آنجایی که در سالهای ۱۹۹۳، ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ از فرایند TIP تا حدودی مشابه استفاده شد، تجربه ایجاد نتایج زیرکار به شیوهای مشابه تعجب کمی را برانگیخت. با این حال، هر کار فرعی برای نتایج بسیار مهم بود. اگر یک گروه کار خود را انجام نمیداد، آنگاه روند نمیتوانست ادامه یابد.
نتایج حاصل از وظایف فنی، بهعنوان ورودی برای تصمیمگیری استفاده میشود. سازندگان مونتاژ فنی چارچوب سیاست منجر به بازنگری و تصویب چارچوب میشود. مونتاژ فنی لیست پروژه، منجر به تجدید نظر و تصویب لیست پروژه امتیازدهی معیار پروژه بر اساس تعاریف موجود در فراخوان بسته پروژه انجام شد. در ابتدا، ۷۲ پروژه بهعنوان پاسخ به فراخوان پروژه پیشنهاد شد. پس از در نظر گرفتن اهداف سیاست و محدودیتهای بودجه، ۴۲ پروژه برای تأمین مالی شناسایی شد. به مردم این فرصت داده شد که به صورت مکتوب و در یک جلسه عمومی اظهار نظر کنند. پس از بررسی نظرات سیاستگذاران، ۴۲ پروژه برای تأمین مالی توسط مقامات منتخب پیشنهاد شد.
از طریق گزاره ۶، سؤال ۲، میپرسیم که «نتایج تصمیمگیری بر اساس نوع ساختارهای اطلاعاتی به چه شکلی تحت تأثیر مدیریت وظیفه قرار میگیرد؟» در مرحله تهیه پیشنویس، یک ساختار اساسی بهعنوان ساختار اطلاعاتی در نظر گرفته میشود. هنگامی که ساختار اطلاعات پذیرفته شد، میتواند به یک ساختار اساسی تبدیل شود، اما در همه موارد این اتفاق نخواهد افتاد. بهعنوان مثال، چارچوب سیاست، وضعیت ساختار اساسی را به خود میگیرد. علاوه بر این، ماتریس امتیازدهی متفاوت بهعنوان ساختار اطلاعاتی، بدون شک میتواند بر اولویت پروژهها تأثیرگذار باشد. اهداف سیاستی متفاوتی که برای امتیازها اعمال میشود، میتواند پروژهها را بهطور متفاوت بسنجد و بدون شک، منجر به اولویتبندی متفاوت پروژههای حملونقل شود. اصلاحیه قانون هوای پاک فدرال، تأثیر قابل توجهی در اولویتبندی دارد. از آنجایی که این معیار بسیار سنگین بود (حتی بیشتر از TIP 1997)؛ بنابراین، پروژههایی که هوا را حفظ کرده یا ارتقا میدهند، بسیار مورد توجه قرار میگیرند. با این حال، کدگذاری امتیازات پروژه بر اساس درک مشترک، اما توافقی تحلیلگران از تأثیرات پروژه بر اساس پاسخ برنامه است. امتیازدهی میتواند با گذشت زمان و با ادامه بحث بیشتر مشخص شود. ۴۲ پروژه توصیهشده توسط هیئت سیاست حملونقل، فهرست نهایی اولویتهای پروژه را پس از چندین تکرار گفتگو تشکیل میدهند. هیئت اجرایی (از مقامات منتخب)، فهرست اولویتها را بهعنوان فهرست نهایی تأیید میکند. این فهرست به وزارت حملونقل ایالت واشنگتن و سپس به دفتر فرماندار میرود. ساختارهای اطلاعاتی از وظیفهای به وظیفه دیگر، درواقع بر نتایج تصمیمگیری تأثیر میگذارد.