با ترکیب فرصتها برای انتخاب محیط مطالعه با فرصتهایی برای انتخاب تکنیکهای جمعآوری دادهها، ما استراتژی جمعآوری داده را بهعنوان انتخابی از میان مجموعهای از فرصتهای جمعآوری داده ایجاد میکنیم (شکل ۴٫۱ را ببینید). ما از تنظیماتی استفاده میکنیم که به موجب آن، رفتار ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد یا نگیرد؛ همچنین از تکنیکهای جمعآوری دادهها از قبل/ پسساختار استفاده میکنیم که به موجب آن، محققان مفاهیم دادهها را قبل از جمعآوری دادهها بهعنوان ابزار نظرسنجی یا پس از جمعآوری دادهها، مانند کدگذاری نوار ویدیویی، ساختار میدهند. در شکل ۴٫۱، «کمترین پیشساختار» به معنای «پساساختار» است.
دوبعدی بودن چارچوب، حداقل یک انتخاب را ایجاد میکند. ۱۸ استراتژی مختلف جمعآوری داده، بهعنوان یک انتخاب در میان فرصتهای مختلف برای مشاهدات دادهها. دو بُعد در چارچوب به ما کمک میکند تا مبادلات بین رویکردهای مشاهدات داده را درک کنیم. با این حال، در همان زمان، ابعاد مجموعهای از محدودیتها را برای آن مبادلات ایجاد میکنند. همة ۱۸ سلول به دلیل ابعاد با یکدیگر متفاوت هستند، اما بهوضوح از طریق همسایگی در موقعیت با توجه به ابعاد به هم مرتبطاند. سلولهای چارچوب را میتوان برای متمایز ساختن برخی از استراتژیهای رایجتر استفاده کرد؛ مانند بررسی میدانی، مطالعة موردی، شبیهسازی کامپیوتری، وظایف قضاوت، آزمایش آزمایشگاهی، شبیهسازیهای تجربی، مطالعة میدانی، آزمایش میدانی و طراحی اقدام شرکتکننده (به رانکل و مک گراث مراجعه کنید، ۱۹۷۲). برای جزئیات بررسی میدانی، کار قضاوت، شبیهسازی کامپیوتری، آزمایش آزمایشگاهی، شبیهسازیهای تجربی و مطالعة میدانی؛برای آزمایش میدانی به زدمود،اولسون،هونسر،۱۹۸۹ مراجعه کنید. برای مطالعة موردی به اونسرود، پینتو و آزاد، ۱۹۹۲ و یین، ۱۹۹۴ مراجعه کنید. برای طراحی اقدام مشارکتی به آویسون،۱۹۹۹ و همکاران مراجعه کنید. هیچیک از استراتژیها بهطور کلی، بهتر از استراتژیهای دیگر نیست؛ اما با توجه به محیط و تکنیک خاص، مجموعة متفاوتی از دادهها برای یک مطالعة خاص جمعآوری میشود. هر استراتژی میتواند به روشی متفاوت به یک مطالعه کمک کند و این به محقق بستگی دارد که آگاهانه انتخاب کرده یا یک یا چند مورد را برای مطالعه دنبال کند. همه به منابع و زمان نیاز دارند. این چارچوب همچنین، میتواند به محققانی که به رویکردهای ترکیبی در تحقیق علاقه دارند، کمک کند. انتخاب استراتژیهای دادههای مکمل بهجای صرفاً مکمل، برای مثلثبندی بررسی کامل یک موضوع (ام سی گرس،۱۹۸۲). هنگام مثلثبندی در یک مطالعه، محقق حداقل از سه دیدگاه (رویکرد) متفاوت برای تفسیر یافتهها استفاده میکند (یا از آنها استفاده میکند که هرکدام مکمل تفسیر هستند).
میتوان از شکل ۴٫۱ دریافت که استراتژیها ذاتاً بر اساس کنترل القایی محقق بر روابط اجتماعی- رفتاری بین شرکتکنندگان و پیشساختار جمعآوری دادهها توسط محقق متفاوتاند. سازهها این ابعاد به ما در مورد مبادلات احتمالی اطلاع میدهند در مورد نتایج تجربی که محتمل است. معاوضهها با ابعاد یافتههای تجربیـ همانطور که قبلاً ارائه شدـ پیوند دارند.
«اهداف» برای یافتههای بالقوة یک مطالعه، انگیزة انتخاب برای استراتژیهای جمعآوری دادهها را فراهم میکند. این سه هدف ذاتاً در تعارض. وجود ندارد روشی که محقق میتواند «همهچیز» را داشته باشد، یعنی تعمیمپذیری کامل، واقعگرایی کامل و دقت کامل جزئیات رفتاری بهطور همزمان. وقتی برای به حداکثر رساندن یک هدف تلاش میکنید، باید از به حداکثر رساندن هدف دیگر دست بکشید. اگر میخواهید مطالعه در مکانها و زمانهای زیادی اعمال شود، باید از مقداری واقعگرایی و دقت چشمپوشی کنید و منابع را برای یک مطالعة خاص ثابت نگه دارید. بهعنوان مثال، بررسی میدانی میتواند «بهطور بالقوه» دادههایی را ارائه دهد که در هریک از ابعاد اساسی قابل تعمیم هستند: کنترل القایی روابط و پیشساختار مفاهیم دادهها. نظرسنجیهای میدانی، واقعگرایی مختص به موقعیت کمی را ارائه میکنند؛ زیرا پاسخها معمولاً به دستههای از پیش تعریفشدة خاصی توسط محققان محدود میشوند؛ به این دلیل که نظرسنجیها تمایل دارند در محیطهایی تکمیل شوند که پاسخدهندگان از موقعیتهای سؤال حذف میشوند.
مشکل دیگر این است که مبادلات در هر شرایط، متفاوت عمل میکنند. توجه داشته باشید که استراتژیهای معین در یک موقعیت سلولی در امتداد روابط اجتماعی- رفتاری و پیشساختار ابعاد مفهومی بر اهداف به روشهای متقابل تأثیر میگذارد. بهعنوان مثال، یک بررسی میدانی که با بیشترین پیشساختار مفاهیم مرتبط است، واقعگرایی کمتری را تشویق میکند؛ زیرا ابزار را میتوان بهراحتی و بهطور منظم در بین جمعیتها بهکار برد. با این حال، هنگامی که بررسی میدانی در محیط میدانی اجرا میشود، میتوان آن را تعمیم داد؛ زیرا یک محقق کمترین تأثیر را بر روابط اجتماعی- رفتاری دارد. چنین ماهیت مبادلات ذاتی، با اهداف برای یافتههای تحقیق مرتبط است.
بنابراین، قدرت در چارچوب این است که بهطور کلی به ما در درک مزایا و معایب استراتژیها کمک میکند؛ بهویژه از همة استراتژیها به دلایل مختلف شکست خوردهاند. این میتواند به محقق کمک کند تا تفاوتهای ظریف در تحقیق ترکیبی (استراتژی) را درک کند. این چارچوب میتواند به اولویتبندی دستورکار تحقیقاتی کمک کند و به تیم تحقیقاتی اجازه دهد تا مراحل یک مطالعه یا مطالعات متعدد در مورد موضوع اساسی خاص را برنامهریزی کند. با این حال، تنها زمانی میتواند به مطالعة پژوهشی خاص یا مجموعهای از مطالعات کمک کند که یک محقق حوزة محتوایی و حوزة نظری را برای کمک به انتخاب استراتژی ترکیب کند؛ زیرا این حوزههای اخیر هستند که پرسشهای پژوهشی- رفتاری اجتماعی در مورد استفاده از PGIS را برمیانگیزند.
انتخاب (و اجرای) استراتژی داده، ارتباط نزدیکی با مسائل مربوط به حوزههای نظری و محتوایی مطالعه دارد. یک محقق هنگام انتخاب آگاهانه، باید هر سه حوزة تحقیق را مورد توجه قرار دهد. ما بر اساس تحقیقات خود، راهبردهایی را شناسایی کردهایم که به احتمال زیاد، به ما در پیگیری تحقیقات تجربی در مورد استفاده از PGIS کمک میکنند و مقدمات (سؤالات تحقیق جدول ۴٫۲) را به چارچوب اختصاص میدهند (شکل ۴٫۱ را ببینید). تخصیص مقدمات خاص (سؤالات تحقیق) به سلولها، بر این اساس است که آیا یک رابطة اجتماعی- رفتاری خاص با توجه به روشی که تنظیم القا میکند، مهم است یا خیر و اینکه آیا تکنیک جمعآوری داده خاص میتواند تعامل «توجه گروهی» را نمونهبرداری کند؟ تنظیم توجه گروهی در این مورد، به معنای نشان دادن (بهطور خام) درک مشترک از وضعیت است. توجه داشته باشید که تکلیف، پیشفرضی برای استراتژی نیست. هنگامی که از این طریق استفاده میشود، این چارچوب برای سازماندهی بحثها در مورد مزایا و معایب استراتژیهای داده از نظر مقدمات/ سؤالات تحقیقی خاص مفید است. با این حال، چارچوب به معنای «بهینهسازی» برای استراتژی خاص یا فرض خاص نیست. این امر به دنبال «سختی» بیشتری در چارچوبـ نسبت به آنچه در حال حاضر ارائه میدهدـ است. سایر محققان ممکن است بخواهند به سؤالات تحقیقی خود برچسبهایی را به روشی متفاوت اختصاص دهند، اما چارچوب کلی برای استراتژی دادهها ثابت خواهد ماند.
بررسی شکل ۴٫۱ نشان میدهد که در محل به سمت قسمت پایین شکل که در آن نظرسنجی میدانی، مطالعة موردی، گروه متمرکز، اقدام مشارکتکننده و استراتژیهای میدانی قومنگاری رخ میدهد، سوگیری وجود دارد. تأثیر تنظیمات واقعی در قسمت بالای چارچوب، نمایندة آزمایشها و شبیهسازیهای آزمایشگاهی است که مکانهای کمتری ظاهر میشود؛ زیرا آزمایشهای آزمایشگاهی از تنظیمات ساختگی استفاده کرده و فرصت جمعآوری انواع دادهها را محدود میکنند، اما امکان جمعآوری دادههای دانهریز را فراهم میسازند. مبادله بین مطالعات آزمایشگاهی و میدانی، مطالعات آزمایشهای میدانی هستند که تلاش میکنند بهترینهای هر دو جهان را به دست آورند. آزمایشهای میدانی، یکی از دشوارترین راهبردها برای اجرا هستند. برخی بر این باورند که آنها به دلیل سازش در کنترل رفتار اجتماعی مفید نیستند (مک گراث، ۱۹۹۵)، در حالی که برخی دیگر معتقدند که آنها از ارزشمندترین استراتژیها هستند (زمود، اولسون و هاوزر ۱۹۸۹). احتمالاً هر دو دیدگاه درست است. یک استراتژی زمانی ناکارآمد است که ضعیف اجرا شده و زمانی مؤثر است که بهخوبی اجرا شود. پاسخ در فرصتی است که به دلیل دشواری برپایی چنین آزمایشهایی پیش میآید.
بازرسی بیشتر از چارچوب در شکل ۴٫۱، نشان میدهد که درواقع برخی از مکانها با استراتژیهای داده خاصی مرتبط هستند، در حالی که سایر موارد محل ممکن است با انواع استراتژیهای دادهای مورد توجه قرار گیرند. معنای واقعی آن، این است که ساختارهای رفتاری اجتماعی خاصی نسبت به تکنیکهای جمعآوری دادههای خاص حساسترند، در حالی که برخی دیگر حساس نیستند. خلاصه کردن اطلاعات مربوط به مکانهایی که باید توسط استراتژیها در شکل ۴٫۱ مورد بررسی قرار گیرند، اطلاعات رتبهبندی جدول ۴٫۷ را در اختیار ما قرار میدهد. هنگام رتبهبندی استراتژیها از بیشترین تا کمترین تعداد مواردی که توسط استراتژی، میبینیم که مطالعات موردی و آزمایشهای میدانی میتوانند به هر هفت فرض بپردازند. این تنها به این دلیل درست است که برای جمعآوری همة دادههای مناسب، چندین تکنیک جمعآوری داده مورد نیاز است. توجه داشته باشید که برخی از استراتژیهای تحقیقاتی نزدیک به انتهای جدول، تنها به یک پیشفرض (فرضه فناوری PGIS) میپردازند و برخی دیگر، هیچکدام را بررسی نمیکنند. در مورد دوم، «۰» مقدمات آدرسدهیشده نشان میدهد که چنین استراتژیهایی فقط به سازهها (بهجای مقدمات) میپردازند. در انتهای جدول ۴٫۷، کمترین تعداد استراتژی برای پرداختن به هر فرض خاص، ۸ است و به هیچ مقدمهای توسط هر ۱۸ استراتژی پرداخته نشده است. این شواهد نشان میدهند که انتخابها فراوان است و احتمالاً در یافتههای تحقیق تفاوت ایجاد میکنند. برای بررسی دقیق اینکه چه استراتژیهایی برای چه مقدماتی مناسب هستند، باید مبادلات را در نظر گرفت. واقعگرایی و دقت با توجه به اهداف برای یافتههای تحقیق. این باید بر اساس مطالعة پژوهشی انجام شود.
ما در مطالعات خود تا به امروز، مطالعات موردی و آزمایشهای آزمایشگاهی را انجام دادهایم. در یک مطالعة موردی در مورد تخصیص منابع بهداشت عمومی در سراسر شهرستانهای آیداهو، انواع قابلیتهای GIS را که تصمیمگیرندگان بهداشت عمومی از آنها استفاده میکنند، بررسی کردیم. با این حال، در مورد چگونگی استفاده از چنین قابلیتهایی در فرایند تصمیمگیری برای تولید نتایج خاص، اطلاعاتی نداشتیم (فصل ۵). در یک مطالعة موردی در مورد تصمیمگیری بهبود حملونقل، از یک مطالعة موردی با کدگذاری اسناد برای بررسی پتانسیل استفاده از قابلیتهای پیشرفتة GIS مبتنی بر گروه استفاده کردیم، اما دوباره دادههای تعامل دانهریز در مورد فرایند در دسترس نبود(نییرجس وهمکاران،۱۹۹۸) همچنین به فصل ۶ مراجعه کنید). یک مطالعة موردی که عوامل خطر را در تصمیمات پاکسازی زبالههای خطرناک در هانفورد بررسی میکند، کدگذاری اسناد دادههایی را در سطحی از دانهبندی درشت ارائه میکند که برای توصیف ماهیت چرخهای زنجیرههای تصمیمگیری مفید است (درو و همکاران،۲۰۰۰). در مطالعة انتخاب محل زیستگاه رودخانة دوامیش (جانکوسکی و نییرجس،۲۰۰۱،نییرجس و همکاران،۱۹۹۸) همچنین به فصل ۷ مراجعه کنید.
ما از استراتژی آزمایش آزمایشگاهی استفاده کردیم که دادههایی را در مورد تعامل گروهی با نقشهها و مدلهای تصمیم جمعآوریشده با وضوح یکدقیقهای که از نوار ویدیویی کدگذاری شده بود، ارائه میکرد. تنظیم آزمایشی ساختگی برای بررسی تعامل فرایند در موقعیت تصمیمگیری گروهی مفید بود. نتایج تصمیمگیری کمتر جالب بود؛ زیرا هدف کار ساخته شده بود، حتی اگر از کاری استفاده کردیم که تصمیم واقعی بازسازی زیستگاه را تقلید میکرد. وضعیت.
در طول بازة زمانی مطالعات ذکرشده در بالا، ما سه آزمایش میدانی در زمینة توسعة مجدد زمینهای قهوهای، احیای زیستگاه و توسعة مجدد زبالههای خطرناک پیشنهاد کردهایم. زمود، اولسون و هاوزر (۱۹۸۹) هشدار میدهند که برنامهریزی و اجرای استراتژیهای دادههای آزمایش میدانی، دشوارتر از بسیاری از استراتژیهاـ اگر نه همة استراتژیهای دیگرـ است. تجربة ما با آزمایشهای آزمایشگاهی و مطالعات میدانی (موردی) نشان میدهد که واقعاً چنین است. در برنامهریزی تحقیق آزمایش میدانی، زمود، اولسون و هاوزر (۱۹۸۹) پیشنهاد میکنند که چالش اصلی، یافتن موقعیت واقعی است که در آن، شرکتکنندگان از معرفی فناوری جدید (PGIS) برای حل مشکل واقعی و در
جدول ۴٫۷ بررسی مقدماتی که توسط استراتژی جمعآوری دادهها پشتیبانی میشود.
در همان زمان، به محققان اجازه میدهد تا وضعیت را بررسی کنند. مردم گفته میشود بیاعتماد از فناوری جدید و بررسی ترس از فرایندها زمانی که «کار واقعی» انتظار میرود. با این حال، ما این مشکل را نداشتهایم؛ زیرا گروهها مایل به مشارکت بودهاند. در عوض، تجربیات ما با استراتژیهای جمعآوری دادهها برای آزمایشهای میدانی، نشان میدهد که مشکل اصلی انتقال از بیان مسئله به استراتژی جمعآوری دادهها در زمینة یک موقعیت اساسی است. استراتژیهای آزمایش میدانی باید بین تکمیل کار واقعی با تنظیمات اصلاحشده تعادل برقرار کرده و در عین حال، دادههای معنیداری را در مورد تشکیل، فرایند و جنبههای نتیجة کار جمعآوری کنند. مطالعات ذکرشده در بالا، هم انجامشده و هم پیشبینیشده، ما را تشویق میکنند تا باور کنیم که انواع خاصی از سؤالات تحقیق (در اینجا، بهعنوان پیشفرض تعمیم داده شدهاند) احتمالاً توسط استراتژیهای جمعآوری دادههای خاصی پشتیبانی میشوند. از اینرو، هدف برای بررسی سیستماتیک آن، ارتباط در این فصل است. با گسترش این اتصال از یک مرحله به فاز دیگر، اکنون به استراتژی تجزیه و تحلیل دادهها میپردازیم.