راهبردهای پژوهشی رفتاری اجتماعی برای بررسی استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی مشارکتی
مقدمه
اگر میخواهیم در علم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی پیشرفت کنیم، تحقیقات اجتماعی- رفتاری در مورد استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی مشارکتی، نیازمند تعادل آگاهانه بین سه حوزة تحقیقاتی- محتوایی، نظری و روششناختی است. در این فصل، مطالبی برای بحث در مورد یک حوزة اساسی از چندین سال تحقیقات نویسندگان در مورد تصمیمگیری مشترک با پشتیبانی GIS و برای حوزة نظری ما از توسعة نظریة ساختار تطبیقی پیشرفته استخراج شده است. ما خارج از تجربة پژوهشی خود در حوزة روششناختی، چارچوب جدیدی را برای درک انتخابها از میان استراتژیهای تحقیقاتی برای مطالعات رفتاری اجتماعی استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی مشارکتی ایجاد میکنیم. یک استراتژی تحقیق از چند مرحله تشکیل شده است: بیان مسئلة تحقیق، انتخاب حالت درمان، استراتژی جمعآوری دادهها، استراتژی تجزیه و تحلیل دادهها و استراتژی گزارش. برنامهریزی مطالعة پژوهشی، انتخابهایی در مراحل یک استراتژی تحقیقاتی است. انتخابهای آگاهانه را میتوان بر اساس معیارهای مربوط به کیفیت یافتههایی که میتوانیم پیشبینی کرد، انجام داد. این معیارها، شامل ملاحظات استراتژیک برای یافتن نتایج تحقیق و همچنین، اعتبار و پایایی است. تفسیر مجددی از اعتبار درونی بر حسب مطابقت بین روابط با حوزههای تحقیق ارائه شده است. چندین استراتژی تحقیق و انتخاب فاز مربوطة آنها با یکدیگر مقایسه میشوند. این درمان سیستماتیک از استراتژیها به محققان کمک میکند تا مزایا و معایب انتخاب استراتژیهای مختلف برای مطالعة استفادة گروهی از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی مشارکتی را درک کنند.
همانطور که در تلاش برای درک مفاهیم اجتماعی- رفتاری پیشرفته هستیم، میتوان گفت که مطالعة استفاده از GIS به اندازة توسعة فناوری اطلاعات اهمیت دارد. متأسفانه، شواهد حکایتی در مورد کاربردهای اساسی GIS، اگرچه برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و داستانگویی خوب است، اما برای درک پیچیدگی چگونگی درهمتنیدگی فناوری GIS با اجتماعی، اقتصادی، کافی نبوده است.
قدرت و ساختارهای مشابه بدون دانش سیستماتیک استفادة گروهی در سیستم اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر تحقیقات رفتاری-اجتماعی و طرحهای فناوری ضعیف، احتمالاً بارها بازتولید میشوند و پیامدهای اجتماعی (گاهی ناخواسته) برای کارایی، اثربخشی و برابری در تنظیمات گروه دارند (پیکلس، ۱۹۹۷). بدون رویکرد سیستماتیک برای تحقیق در مورد استفاده از GIS، ادغام داستانها و تجربیات دشوار است؛ از اینرو کمتر احتمال دارد که «دانش در مورد استفاده» را به دست آوریم، اگرچه اقلام تعهدی دانش اساس همة علوم است، از جمله علم اطلاعات جغرافیایی و زیرشاخهای که به آن مربوط میشود. ما به نام علم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی کمک میکنیم.
رویکرد سیستماتیک ما برای روشهای تحقیق به شرح زیر است که در بخش بعدی، منطق خود را برای آنچه معتقدیم کمکی به چرخش روششناختی قویتر در علم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی نسبت به آنچه در جاهای دیگر منتشر شده، است، بیان میکنیم. بهعنوان بخشی از چارچوب این نوبت، بخش دوم، دیدگاه برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) را برای فرایند تحقیق تجربی و رفتاری اجتماعی اتخاذ میکند. این دیدگاه، شامل سه مرحله تحقیق (برنامهریزی، اجرا و تأیید) است که به موجب آن، هر مرحله شامل تعادل بین سه حوزة تحقیق است: جوهر، نظریه و روش. توضیح میدهیم که تعادل بین حوزهها، چگونه یک جهتگیری پژوهشی را برای مطالعة تحقیقاتی ایجاد میکند. بهعنوان آخرین قسمت در بخش، ما از سه مرحله تحقیق بهعنوان زمینهای برای بیان شش مرحلة عمومی در هر استراتژی تحقیق برای تحقیقات رفتاری- اجتماعی استفاده میکنیم. این مراحل عبارتاند از: بیان مسئلة تحقیق، انتخاب حالت درمان، استراتژی جمعآوری دادهها (متشکل از راهبردهای تنظیم و جمعآوری دادهها)، استراتژی تجزیه و تحلیل دادهها و استراتژی گزارش. در بخش سوم، ما از هریک از مراحل استراتژی تحقیق برای روشن کردن ویژگیهای گزینهها و مبادلات در مراحل مربوطه استفاده میکنیم. با این حال، تأکید میکنیم که انتخابهای مرحلهای مستقل از سایر مراحل نیستند و هیچ استراتژی واحدی برای همة تحقیقات بهکار نمیرود. در بخش چهارم، زیرمجموعهای از استراتژیهای تحقیق را ارائه میدهیم و در مورد چگونگی تدوین تاکتیکهای خاص برای جلوگیری از تهدید کیفیت یافتههای پژوهش بحث میکنیم. ما از تحقیقات خود بهعنوان مبنایی برای توصیف استراتژیهای تحقیق و تاکتیکهای مرتبط استفاده میکنیم.
۴٫۱به سمت چرخش روششناختی در علم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی
تمرکز این فصل بر تدوین راهبردهای پژوهشی رفتاری اجتماعی برای مطالعة استفادة گروهی از PGIS است. ما سعی میکنیم اصطلاحات مربوط به استراتژی تحقیق را روشن کنیم و بخشی از یک استراتژی به نام طرح پژوهش، توسط ترکیب مفاهیم از چندین دیدگاه در ادبیات علوم رفتاری اجتماعی، بهویژه از سوی محققانی که استفاده از اطلاعات و فناوری را در زمینههای گروهی بررسی کردهاند (برینبرگ و مک گراث ۱۹۸۵، کوک و کمبل ۱۹۷۹، کیدر و جاد ۱۹۸۶، رانکل و مک گرات ۱۹۷۲، یین ۱۹۹۴، زیگورس ۱۹۹۳)این ترکیب منجر به توصیف جامع و هنجاری یک استراتژی تحقیقاتی میشود که از چندین مرحله تشکیل شده است: بیان سؤال تحقیق، انتخاب حالت درمان، استراتژی جمعآوری دادهها، استراتژی تجزیه و تحلیل دادهها و استراتژی گزارش. رویکرد ما به استراتژی تحقیق، دیدگاه رانکل و مک گرات (۱۹۷۲) را در مورد استراتژی تحقیق بهعنوان «محیط مطالعه» (بخشی از آنچه ما استراتژی جمعآوری داده نامیدیم) دربرمیگیرد، اما فراتر از آن است و آن را با دیدگاه یین (۱۹۹۴) از یک تحقیق ترکیب میکند. استراتژی بهعنوان یکسری مراحل. ترکیبی که ما ایجاد کردهایم، مواد را بهگونهای سازماندهی میکند که اکنون با در نظر گرفتن گزینهها و مبادلات از نظر معیارهایی که «کیفیتهای بالقوه در یافتههای پژوهش» را مشخص میکنند، تدوین استراتژی تحقیق آسانتر است. برای توصیف کیفیت یافتههای پژوهش رفتاری- اجتماعی، مطالب حاصل از دیدگاه غیرسنتی برینبرگ و مکگراث (۱۹۸۵) در مورد «اعتبار بهعنوان متناظر» را همراه با ارائة یین (۱۹۹۴) از دیدگاه سنتیتر درونی، بیرونی و ساختاری ترکیب میکنیم. اعتبار و اعتماد. مانند محققانی که قبلاً ذکر شد، ما تشخیص میدهیم که کیفیت بالقوة یافتههای تحقیق در طول فرایند تحقیق، توسط موارد احتمالی مختلف تهدید میشود.
کمک به دانش در مورد تهدیدهای کیفیت یافتههای تحقیق، بخشی از ایجاد چرخش تجربی و روششناختی است. کمک به «چرخش نظری» در فصل ۲٫ چنین چرخشی کمک میکند توضیح تغییر دیدگاه از GIS که صرفاً بهعنوان یک فناوری در نظر گرفته میشود (ابزار)، به GIS بهعنوان علم اطلاعات جغرافیایی(گودچایلد وهمکاران،۱۹۹۹،مارک۲۰۰۲،شپارد وهمکاران۱۹۹۷)، شاید در نقطة مقابل زنجیرة ابزارها(رایت،۱۹۹۷،گودچایلدو روکتور،۱۹۹۷) سیستمهای GIS و GIScience نهچندان بهعنوان اضداد قطبی در یک پیوستار، بلکه بهعنوان یک رابطة صمیمی بین مفهوم و ابزار تلقی میشوند (فیشر ۱۹۹۸). انجام چنین چرخشی به ما کمک میکند تا گامی در جهت توسعة «علم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی» بهعنوان سهم فرعی در علم اطلاعات جغرافیایی برداریم.
دیدگاه توسعة ابزار GIS (و از اینرو PGIS) با دیدگاه علم اطلاعات جغرافیایی متفاوت است، اما بهندرت کسی دیدگاه افراطی را برای تحقیق واقعی اتخاذ میکند. رابطه بین دیدگاهها، کمک به هریک را تقویت میکند (فیشر ۱۹۹۸). این رابطه از طریق تحقیقاتی شامل توسعة ابزار، استفاده از ابزار و علم GIS، همانطور که در این کتاب ارائه شده است، روشن میشود. تأکید بر تحقیق در مورد توسعة ابزار GIS، استفاده از ابزار GIS و مفاهیم توسعة یافته بهعنوان بخشی از GIScience را میتوان بر حسب توازن بین سه حوزة تحقیق: جوهر، نظریه و روششناختی بررسی کرد. برینبرگ و مک گراث (۱۹۸۵) توضیح میدهند که تعادل چگونه بین این حوزهها باعث انگیزه، هدایت و درنهایت فرصتی برای توسعة یافتههای پژوهشی- رفتاری اجتماعی و متعاقباً ایجاد دانش میشود. چنین دانشسازی که در آن، روششناسی اهمیت قابل توجهی دارد، مشخصة تحقیقات در مورد تعامل انسان و رایانه است (مک گراث ۱۹۹۵). تشخیص تعادل بین سه حوزه به فرد کمک میکند تا ویژگی استراتژیهای تحقیقاتی جایگزین برای تحقیقات رفتاری- اجتماعی و مطالعات در مورد استفاده از PGIS را بهطور خاص درک کند. درک تعادل بین حوزهها و پیامدهای استراتژیهای تحقیقاتی، میتواند به همافزایی تحقیقات در مورد توسعة ابزار GIS کمک کند (مانند دنشم،آمسترانگ و کمپ،۱۹۹۵).
یعنی برساختگرا و نظریة اجتماعی انتقادی، یعنی ساختارشکنی، تحقیق (میلر۱۹۹۵). این، سنتز دیدگاه بازسازیگرایانه را تقویت میکند که هم توسعة ابزار و هم نقد ابزار را بهطور همزمان از طریق تغییر مفهوم تطبیق میدهد (اورلیکوفسکی ۱۹۹۲). ما در ترویج دیدگاه بازسازیگرایانه، فراتر از یک ماده در مقابل بحث روششناسی حرکت میکنیم تا نشان دهیم که هر حوزة پژوهشی، چگونه بهنوعی به دیگری وابسته است. هر حوزه به هزینة بقیه دنبال میشود و به ما امکان میدهد حس جدیدی از احتمالات تحقیقاتی داشته باشیم.
با اینکه هر سه حوزة تحقیقاتی را در این فصل مورد بحث قرار میدهیم، مشارکت ما در مورد انتخاب بین راهبردهای تحقیق و مراحلی است که آنها را تشکیل میدهند؛ به عبارت دیگر، ما یک رویکرد روششناختی را برای بررسی استفادة گروهی از PGIS از دیدگاه علوم اجتماعی- رفتاری دنبال میکنیم. مطالب این فصل، مفاهیم گستردهای برای همة مطالعات در مورد استفاده از فناوری اطلاعات پیشرفته و حتی تحقیقات علوم رفتاری- اجتماعی بهطور کلی، با توجه به نحوة توسعة مطالب دارد. با این وجود، تمرکز ما مطالعات رفتاری- اجتماعی در مورد استفاده از PGIS خواهد بود.