روشها و ابزارهایی برای حمایت از تصمیمگیری مشارکتی و فضایی
۳٫۱استراتژی تصمیمگیری کلان خرد برای روشها و ابزارها
ممکن است خواننده از بخش ۲٫۲ به خاطر بیاورد که استراتژی تصمیمگیری کلان، شامل وظایف تصمیمگیری زیادی است که هر کار، مرحلهای از فرایند کلی تصمیمگیری و حل مسئله است. هریک از فازهای کلان میتواند باشد از نظر فعالیتهای خرد مشخص میشود. ماتریس جدول ۳٫۱، نمای گستردهای از جدول ۲٫۱ را بهعنوان فرایند تصمیمگیری ناشی از یک مدل هنجاری تصمیمگیری نشان میدهد. استراتژی تصمیمگیری از سه مرحلة کلان تشکیل شده است: هوش بر معیارها، طراحی مجموعة گزینهها و انتخاب گزینهها(سیمون،۱۹۷۹،رن وهمکاران،۱۹۹۳). هر مرحله از چهار فعالیت خرد تشکیل شده است: جمعآوری، سازماندهی، انتخاب و بررسی (بهارگاروا، کریشنان و وینستون ۱۹۹۴، سیمون ۱۹۷۷، دیویی ۱۹۳۳). میتوان از این جدول برای ارتباط انواع روشها و ابزارهای پشتیبانی تصمیم با فعالیتهای فازی استفاده کرد. هر سلول در ماتریس، حاوی یک روش/ ابزار خاص است که ما آن را بهعنوان عامل بالقوه و مفیدی برای پشتیبانی از فعالیت فاز خاص شناسایی کردهایم. ما این نوع سلول را با توضیح سلولی یک «تصمیم» یافتهایم.
«دستورکار پشتیبانی» برای بازگشایی پیچیدگی انواع استراتژیهای تصمیمگیری کلان- خرد مفید است. هر استراتژی دارای پشتیبانی مناسب برای فعالیت فازی است که در شرایط خاص مورد نیاز است.
برخی از روشها/ ابزارها به فاز ۱ میپردازند؛ بهعنوان مثال، با کمکهای بازنمایی که بحثها را سازماندهی کرده و/ یا اطلاعاتی را دربارة هدف(ها) ارائه میکنند. روشها/ ابزارهای دیگر، ممکن است به ساختار یک مشکل کمک کنند. فاز ۲ به معنای طراحی رویکردی برای تحلیل و تولید گزینههاست. اینجاست که GIS نقش مهمی ایفا کرده و با محاسبات لازم برای دستکاری ویژگیهای فضایی گزینههای تصمیم شروع میکند. سپس در فاز ۳، روشهای تحلیل تصمیم به ارزیابی گزینهها کمک میکند؛ مانند مدلهای انتخاب و تکنیکهای پالایش قضاوت. درنتیجه، احتمالاً مجموعهای از روشها/ ابزارها برای رسیدگی به مشکلات تصمیمگیری پیچیده مورد نیاز است؛ زیرا هیچ سیستم یا محیطی به تمام مراحل (حداقل در زمان نگارش در بهار ۲۰۰۰) رسیدگی نمیکند.
در مرحلة هوشمندی فرایند تصمیمگیری، فازهای فعالیت ۱A-1D بهمنظور تشویق بیان ارزشها، اهداف، معیارها، محدودیتها و استانداردهایی است که بر فرصتها برای راهحلها تأثیر میگذارند. روشها و ابزارهای شناساییشده و بهطور بالقوه مفید برای مراحل فعالیت، عبارتند از:
۱A مدیریت اطلاعات و تکنیکهای فرایند گروهی ساختاریافته برای کمک به جمعآوری ورودی شرکتکنندگان در مورد ارزشهای زیربنایی فرایند تصمیمگیری و ناشی از اهداف و مقاصد آنها.
۱B بازنمایی به سازماندهی هدف (اهداف) در ساختارهایی که میتوانند با استفاده از نمادها، متن و گرافیک تجزیه و تحلیل شوند، کمک میکند.
روشهای پشتیبانی همکاری گروه ۱C برای کمک به انتخاب معیارها بر اساس اهداف و بیان آن معیارها از نظر نحوة اندازهگیری.
روشهای پشتیبانی از گروه ۱D برای کمک به بررسی معیارها، محدودیتها و استانداردهای تولید گزینه.
مرحلة هوشمندی را میتوان با بحث گروهی باز پشتیبانی کرد، اما معمولاً مصاحبه با سهامداران برای جمعآوری اطلاعات در مورد ارزشها انجام شده است. هدف، استخراج ایدهها و ترکیب آنها برای هر گروه ذینفع است. در سازماندهی مطالب از مصاحبه با سهامداران، تکنیکهای مدیریت اطلاعات میتواند مفید باشد. نمونهای از یکی از این تکنیکها که مفید است، «تحلیل درخت ارزش» است (فون وینترفلد۱۹۸۷).
درختان ارزش، نمایشهای سلسلهمراتبی (درختمانند) ارزشها، اهداف و معیارها هستند؛ جایی که ارزشها ریشه، اهداف گرههای شاخهها و معیارها برگهایی در انتهای شاخهها هستند. اهداف از ارزشها بهعنوان دغدغههایی که باید در نظر گرفته شوند، سرچشمه میگیرند. معیارهایی که از اهداف ناشی میشوند، ویژگیهای قابل اندازهگیری هستند که برای ارزیابی عملکرد استفاده میشوند گزینهها. «درخت» راهی برای سازماندهی ایدهها/ مسائل در سلسلهمراتبی از ارزشها، اهداف و معیارها است. هنگامی که ارزشها، اهداف و معیارها برای هر گروه ذینفع شناسایی شده و بهعنوان یک «درخت ارزش» نشان داده شد، توصیه میشود که درختان منفرد در یک درخت کلی ادغام شوند تا همة گروهها بدانند که در چه جایگاهی قرار دارند. نگرانیهای کلی برخی از ریشهها و شاخهها (گرهها) ممکن است به اشتراک گذاشته شوند و برخی دیگر ممکن است، اینطور نباشند.
اگر فرایند استخراج ارزشها، اهداف و معیارها بهجای مصاحبه با ذینفعان در یک محیط مشارکتی انجام شود، تکنیکهای فرایند گروهی ساختاریافته ممکن است مفید باشد. یکی از این تکنیکهای فرایند گروهی ساختاریافته، فناوری مشارکت (ToP) است که توسط مؤسسة امور فرهنگی (اسپنسر ۱۹۸۹) توسعه یافته و استفاده میشود.
ToP به مردم کمک میکند تا با تلاش برای ایجاد اجماع در طول برنامهریزی استراتژیک، درک درستی از آنچه در این مورد وجود دارد، به اشتراک بگذارند. این فرایند دارای چهار مرحله است:
۱٫ایجاد و خوشهبندی ایدهها از همه
۲٫محدودیتها و موانعی را که ممکن است بر آن مسائل تأثیر بگذارد، شناسایی کنید.
۳٫اولویتبندی مسائل مطابق با محدودیتها؛ و
۴٫طرحی را که از موضوعات اولویتبندیشده تهیه شده است، بسازید.
دو مرحلة اول، مربوط به این مرحله از تصمیمگیری است و مرحلة سوم و چهارم به ترتیب مربوط به فازهای ۲ و ۳ است. در مرحلة ۱، یک تسهیلکننده به گروه کمک میکند تا ارزشها، اهداف و معیارهای موقعیت تصمیم را استخراج کرده، خوشهبندی کند و برچسبگذاری نماید. در مرحلة ۲، یک تسهیلکننده از گروه میخواهد که منابع، محدودیتها (موانع) و استانداردهایی را که بر نتایج موفقیتآمیز موقعیت تأثیر میگذارد، بیان کنند.