درختان ارزش را میتوان به صورت آفلاین با پردازش مصاحبههای ذینفعان ایجاد کرد یا ممکن است به صورت آنلاین با پشتیبانی از تکنیک فرایند گروهی ساختاریافته ساخته شوند. طبق دانش نویسندگان، ابزارهای اجرای این تکنیک خاص در حال حاضر، فقط از کاغذ و مداد یا بستة طراحی تشکیل شده است. روش دیگر، ممکن است از یک بستة نرمافزاری مانند سیستمهای مفهومی(تروکیم،۱۹۸۹) برای کمک به ترکیب استفاده کند. بستة سیستم های مفهومی بهصراحت برای استفادة گروهی طراحی شده است. چنین بستهای به بیان و خوشهبندی ایدهها با استفاده از «نقشههای مفهومی» کمک میکند تا نشان دهد مردم چگونه میتوانند نقشهای (بازنمایی) از «ایدههای» خود در یک فضای مفهومی (برخلاف نقشة جغرافیایی) را برای همة ایدههای ارائهشده بسازند.
در فعالیت بازبینی، تصمیمی اتخاذ میشود که آیا در مرحلة طراحی، شامل تولید گزینهها از مجموعه معیارهای واحد و مبتنی بر اجماع استفاده میشود یا مجموعه معیارهای متعدد (ذینفعان)؟ اگر یک ست تکی، پس کدام مجموعه یا ست ترکیبی؟ این بررسی ممکن است شامل مذاکرة بین گروهها باشد تا ببینیم کدام معیارها، اهداف و درنتیجه ارزشها، به مرحلة بعدی میروند. به یک معنا، این درواقع مذاکرهای برای تعریف یک مشکل است؛ زیرا معیارهای خاصی (که در زمینة GIS ویژگیها نامیده میشود) گزینهها را به روشی متفاوت با سایر معیارها (ویژگیها) توصیف میکنند. این مذاکره منجر به مشخص کردن انواع گزینههایی میشود که بهعنوان راهحلهای امکانپذیر برای مشکل در نظر گرفته میشوند و میتوانند با روشهای پشتیبانی همکاری گروهی به آنها کمک کنند.
در مرحلة طراحی (مرحلة ۲)، مناسب است که به هر گروه اجازه داده شود تا گزینههایی را ایجاد کنند که احساس میکنند میتوانند هدف مسئلة تصمیمگیری را مطابق با معیارها به وجود آورند. برای انجام این کار، گروهها:
۲A دادههای مربوط به نتایج معیارها را جمعآوری میکنند تا بهعنوان مبنایی برای تولید گزینه استفاده شود؛ یعنی معیارهایی که تولید سناریوهایی را که به گزینههای تصمیم تبدیل میشوند، هدایت میکنند. انواع مختلف مدلها نیز میتوانند دادهها را تولید کنند.
۲B روشی را برای ایجاد گزینههای امکانپذیر با استفاده از یک یا چند تکنیک فرایند گروه ساختاریافته یا مدلهای کامپیوتری سازماندهی و اعمال میکند. تکنیکهای فرایند گروهی ساختاریافته، ممکن است شامل طوفان فکری، دلفی یا فناوری مشارکت باشد. ممکن است مدلها با مدلهای مناسب متفاوت باشند.
پیادهسازیشده در GIS برای بهینهسازی مدلهای تولید گزینة تصمیم سناریوهایی که اهداف تصمیم را برآورده میکنند.
۲C، با وجود محدودیتهای فوری، منابع و استانداردهای شناساییشده در مرحلة فعالیت ۱D، مجموعة کاملی از گزینهها را که باید در نظر گرفته شوند، انتخاب کنید.
مجموعه(های) گزینه را مطابق با محدودیتها، منابع و استانداردهای فاز ۱D بررسی کرده و گزینههای تصمیمگیری عملی را انتخاب کنید. انتخاب گزینههای امکانپذیر میتواند توسط ابزارهای مدیریت اطلاعات و مدلهای انتخاب پشتیبانی شود.
در مرحلة طراحی، گروهها در مرحلة فعالیت ۲A کار میکنند تا مبنای ایجاد گزینهها را شناسایی کنند. این کار با شناسایی ویژگی(های) اولیه که امکان تمایز بین گزینههای اساسی را فراهم میکند و سپس، شناسایی ویژگیهای ثانویهای که در تعیین «امکانسنجی» استفاده میشوند، انجام میشود. بهعنوان مثال، یک قطعه زمین، ویژگی اولیه است که پس از تنظیم، به تحلیلگر تصمیم اجازه میدهد تا کل محدودة این قطعه زمین را برای گزینههای امکانپذیر بررسی کند. در فاز فعالیت ۲B، میتوان از تکنیکهای مختلفی برای پردازش ویژگیهای ثانویه استفاده کرد؛ بهعنوان مثال اندازة بسته، هزینه در هکتار و نرخ مالیات، آن هم برای ایجاد امکانسنجی (حداقل آستانه) برای هر گزینه که در مجموعة امکانپذیر گنجانده شود. نمونههایی از این تکنیکها، شامل شمارش گزینههای تصمیمگیری از طریق گفتگوی گروهی، بیان استانداردها و حداقل آستانهها، تجزیه و تحلیل GIS و/ یا مدلسازی، مانند تجزیه و تحلیل بهینهسازی تخصیص مکان است. هیچ ابزار واحدی که «بهترین راه» را برای شناسایی گزینهها مشخص کند، ظاهر نشده است، اما GIS یکی از این ابزارها است که در استفادة عمومی رشد کرده است؛ زیرا امکان پردازش مجموعههای داده بزرگ را برای یافتن گزینههای امکانپذیر فراهم میکند. استفاده از یک تکنیک باید بهدرستی با ویژگی موقعیت تصمیم مطابقت داشته باشد تا مؤثر باشد. بهعنوان مثال، مدل تخصیص مکان میتواند برای شناسایی گزینههای «بهینه» تحت شرایط مختلف یک تابع هدف استفاده شود. این گزینهها ممکن است «بهترین موارد» برای شروع جستجوی گزینههای تصمیمگیری باشند و تابع هدف را به «رضایتبخش» بهجای «بهینهسازی» کاهش دهند؛ بنابراین، چالش مرحلة فعالیت ۲B این است که شرکتکنندگان تشخیص دهند که با چه نوع مشکلی روبهرو هستند. علاوه بر دادههای موجود،
مرحلة فعالیت ۲C دارای شرکتکنندگانی است که مجموعة کاملی از گزینههای امکانپذیر را فهرست میکنند. ممکن است این فهرست با گروههای ذینفع متفاوت باشد یا ممکن است در نتیجة در نظر گرفتن پارامترها و محدودیتهای مختلف در مدلهایی که موقعیت تصمیمگیری را توصیف میکنند، ایجاد شده باشد. در طول مرحلة فعالیت، شرکتکنندگان دوبعدی از گروههای مختلف میتوانند گرد هم آیند تا درکی از گزینههای مختلف که هرکدام بهعنوان گزینههای امکانپذیر برای مشکل در نظر میگیرند، به اشتراک بگذارند. این فعالیت، یکی از مراحل بازبینی هدف اصلی فرایند و درک این موضوع است که برخی نگرانیهای عادلانه ممکن است نیاز به رسیدگی داشته باشند. درواقع، نگرانیهای عادلانه ممکن است به «منطقة جغرافیایی» مرتبط باشد، اما احتمالاً با وضعیت تصمیمگیری فعلی، متفاوت خواهد بود. به دلیل این تفاوتها، میتوان سناریوهای مختلفی را تصور کرد که ممکن است ایجاد شوند.
آی تی. نتیجة فازی ۲ میتواند طرحی باشد که یک یا چند سناریو را با مجموعه گزینه(ها) برای بررسی در فاز ۳ توصیف میکند.
مرحلة انتخاب (مرحلة ۳) شامل ارزیابی مجموعه گزینه(ها) در یک یا چند سناریو است. بهطور کلی، فرایند ارزیابی شامل فعالیتهای مرحلة زیر است:
۳A اطلاعات را با استفاده از روشهای پشتیبانی همکاری گروهی در مورد چگونگی ادامة ارزیابی گزینههای تصمیم بر اساس ارزشها و معیارهای بیانشده در فاز ۱ و گزینههای شناساییشده در مرحلة ۲ جمعآوری کنید.
۳B یک رویکرد برای ارزیابی گزینههای تصمیم با استفاده از مدلهای انتخاب سازماندهی کنید.
۳C با استفاده از مدلهای انتخاب، ایجاد اجماع، مذاکره، میانجیگری یا داوری، فهرستی از گزینههای اولویتبندیشده/ مرتبشده را انتخاب کنید.
۳ بررسی کنید که توصیه(ها) چگونه به اهداف موقعیت تصمیمگیری در راستای در نظر گرفتن ارزشها، با استفاده از تکنیکهای پالایش قضاوت میپردازد.
در مرحلة فعالیت ۳A، شرکتکنندگان تصمیمگیری اطلاعاتی را از مرحلة ۱ از نظر مقادیر و معیارهایی که باید در نظر گرفته شوند، جمعآوری کرده و از فاز ۲ از نظر مجموعه گزینه(ها) برای یک یا چند سناریو جمعآوری میکنند. در این زمان، ممکن است گروههای ذینفع مختلف تصمیم بگیرند که در مورد ارزشها، اهداف، معیارها، منابع، محدودیتها و فهرستهای گزینههایی که تا این مرحله شناسایی شدهاند، قبل از ارزیابی (در بسیاری از موارد، ارزیابی مذاکره) وارد بحث شوند. در این زمان، مقایسة ارزشهای فردی و معیارهای تصمیمگیری میتواند انجام شود که نشان میدهد هر ذینفع چگونه با گروه کلی مقایسه میشود. ارزیابی ارزش و معیار، راهبرد خوبی برای اولویتبندی گزینههایی است که در یک گروه انجام میشود. در مرحلة بعد در مرحلة فعالیت ۳B، شرکتکنندگان ممکن است از GIS و/ یا مدلهای انتخاب چندمعیاره استفاده کنند. عملیات استاندارد GIS، فقط امکان ارزیابی غیرجبرانی گزینههای تصمیم را میدهد؛ یعنی یک محدودة آستانه برای یک یا چند معیار تنظیم میشود و همة گزینههایی که در آن محدوده قرار میگیرند، از «فیلتر» عبور میکنند. با مدلهای انتخابی، میتوان تحلیل جبرانی (معادل) انجام داد. در تحلیل جبرانی، هنگام ارزیابی گزینة تصمیمگیری، نتیجة رضایتبخشی برای یک معیار اولویت بالا میتواند نتایج کمتر رضایتبخش را در معیارهای اولویت پایینتر «جبران» کند. برای مثال، اندازة کمتر از حد مطلوب یک قطعه زمین معین را میتوان با نرخ مالیاتی مطلوب جبران کرد.
بدون دیدگاه